سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این تویی که اغیار را ازدل های دوستانت زدودی تا آن که جز تو را دوست نداشتند ...آن که تو را از دست داد، چه به دست آورد ؟ و آن که تو را یافت، چه از دست داد ؟ آن که جز تو را به عنوان عوض پذیرفت، زیان کرد . [امام حسین علیه السلام ـ در دعایش ـ]

جام جم آنلاین: اگر بپرسید مهم‌ترین وظیفه پدر و مادر در قبال فرزندان چیست، پاسخ بیشتر والدین احتمالا این است که خوب تربیت‌ شان کنند.

 

همه والدین دوست دارند فرزندانشان خوب تربیت شوند، اما در مسیر رشد او اشتباهاتی می‌کنند که در ذهن کودک به کنش‌ها و اعمال نادرست می‌انجامد.

هر قدر این اشتباهات بیشتر باشد، ناهنجاری‌های تربیتی یا تمایلات او در شکستن هنجارها و فاصله گرفتن از آداب و رفتار پرورش یافته بیشتر است.

پدر و مادر، افراد دیگر خانواده، اقوام و... چه اشتباهاتی می‌کنند که اثرات منفی آن دامنگیر فرزند، والدین، خانواده و حتی اجتماع می‌شود؟

عصبانیت و فریاد

بعضی والدین کم‌حوصله‌تر، آگاهانه یا ناآگاهانه برای دست برداشتن کودک از رفتاری خاص یا وادار‌کردن او به انجام کاری عصبانی شده، به فریاد و دادن زدن روی می‌آورند.

این اشتباه شاید در همان لحظه خواسته آنها را عملی کند، اما کودکشان نیز یاد می‌گیرد همین رفتار را در برابر دیگران یا حتی خود آنها انجام دهد و برای رسیدن به خواسته‌هایش صدا را بلند کرده، به کنش‌ها و واکنش‌های عصبی و لجبازانه روی آورد.

تنبیه بدنی

کودکانی که مدام کتک می‌خورند، کم‌کم حساسیتی به درد نشان نمی‌دهند و جری‌تر می‌شوند. بسیاری از خانواده‌ها گرچه در حرف تنبیه بدنی را نکوهش می‌کنند، ولی وقتی به تصوری نادرست، کارد به استخوان?شان می‌رسد از این عمل رویگردان نیستند و عامدانه تنبیه را حتی به شکلی خفیف برای تربیت‌ فرزند مؤثر می‌دانند! این اثر کوتاه‌مدت، موقتی و بشدت خطرناک است حتی مداوم نبودن تنبیه و استفاده اندک و به شکل خفیف آن اثرات خود را بر ذهن او خواهد گذاشت.

از کف رفتن احترام و میل و علاقه به فردی که تنبیه می‌کند، هرچند بعدها بداند به قصد تربیت صورت گرفته، زمینه‌ساز شکل‌گیری رفتار خصمانه در نهاد او می‌شود و به وی می‌آموزد ? خشونت و پرخاش توام با کتک‌کاری راه رسیدن به خواسته‌ها و رفع مشکلات است. به این صورت، نه‌تنها در خانواده که در جامعه نیز چنین رفتاری پیش می‌گیرد.

دستورهایی با افعال منفی

به کبریت دست نزن، او را هل نده، سروصدا نکن و... بازدارندگی، میل لجبازی را افزایش می‌دهد و کودک را در همان سنین یا سال‌های آتی وامی‌دارد بی‌درنگ و بدون تفکر در برابر مباحث بازدارنده موضع بگیرد یا حتی علیه آن طغیان کند.

چنین روندی همچنین باعث می‌شود او احساس تحقیر را در خود و احساس قدرت را در دستوردهنده تصور کند و در بزرگسالی همین روش را پیش گیرد.

جای چنان دستورهایی می‌توان جملاتی ملایم‌تر با افعال مثبت و آگاه‌کننده به کار برد: شعله کبریت دستت را می‌سوزاند و...

سرزنش و توهین

سرزنش بخصوص اگر با توهین همراه شود، شأن، شخصیت، اعتماد به نفس و سلامت فکر را از کودک دور می‌کند و به جای مهر و عطوفت به دیگران یا حتی والدین و اعضای خانواده، در ذهن او نامهربانی، بی‌اعتنایی، تحقیر و رفتار توهین‌آمیز را می‌نشاند.

کودکی که با کلمات احمق، کودن، نفهم، دست‌وپاچلفتی و... یا جملات سرزنش‌آمیز توصیف می‌شود، حس حقارت و بی‌ارزش بودن را به ذهن می‌سپارد و از آنجا که هیچ‌کس نمی‌خواهد موجودی حقیر جلوه کند، یا موضعی تدافعی پیش می‌گیرد یا به طور معمول در لاک تنهایی و خجلت فرو می‌رود و آسیب‌های روانی دیگری را پذیرا می‌شود.

پرسش‌های بازخواستی

استفاده از پرسش‌هایی چون چرا دست به کبریت زدی؟، باز برادرت را هل دادی؟ و... برای تربیت کودکان کم‌سن و سال اشتباه است.

کودکان نمی‌دانند و نمی‌توانند به شکلی منطقی که مورد انتظار والدین از طرح سوالشان است، دلیل بیاورند. برخی کارهای آنها ناخودآگاه است، حاصل احساس و واکنشی ندانسته و ناگهانی است.

طرز جواب یا استدلال و قانع‌کردن را نیاموخته‌اند. به همین دلیل به جای پرسش‌های بازخواستی باید آنها را از نادرست بودن کارشان آگاه کرد.

کلافگی و تسلیم

شاید شما هم برخی افراد موسوم به لوس و خودخواه را به یاد آورید. اغلب آنها کسانی هستند که در بخشی از زندگی یا همه آن متوجه شده‌اند اگر والدین?شان یا حتی دیگران، محدودیتی هم برای برخی خواسته‌های نادرست آنها در نظر بگیرند، پس از مقداری فشار به انحای گوناگون آن را لغو می‌کنند و نادیده می‌گیرند بنابراین بهترین راه رسیدن به نیازهایشان را بی‌توجهی به شرایط دیگران و در نظر گرفتن خواست و شرایط خود می‌پندارند.

چنین اشخاصی ممکن است به موفقیتی ظاهری در به دست آوردن آنچه می‌خواهند برسند، اما شخصیت آنها به احساس و روان دوستان و اطرافیانشان لطماتی می‌زند که سبب از دست دادن سریع و پیاپی آنها می‌شود.

از دست دادن اطرافیان احساس و روان آنها را نیز تهدید می‌کند و از آنجا که ناکامی برای آنها تلخ است و نمی‌توانند یا نمی‌دانند چطور با آن مواجه شوند مایه عذاب بیشتر خود، نزدیکان دیگر? یا پدر و مادر حالا پا به سن گذاشته و کلافه‌ترشان می‌شوند.

تکثیر و تولید اشتباه

نقش خانواده، بویژه پدر و مادر در آموزش و تربیت و سهم آنها در شکل‌گیری آینده کودک بسیار است؛ موارد اشتباه آموزشی و تربیتی در مواجهه با کودکان نیز بسیار است.

خانواده‌ای که فرصت تجربه به کودک نمی‌دهد، حد و مرزهای اختیار یا اجبار و کوتاه آمدن یا پافشاری بر انجام کار یا خواسته‌ای را نمی‌شناسد، نیازها و اقتضاهای سنی او را تشخیص نمی‌دهد، ارتباطی مؤثر و مناسب با وی ندارد، انتظاراتی فراتر از حد او دارد، روش‌های درست آموزش و پرورش وی را نمی‌داند یا به کار نمی‌گیرد و... در یک جمله: مدام اشتباه می‌کند، نمی‌تواند مدعی شود دوست دارد فرزندی داشته باشد که خوب تربیت شده است. (جام جم - ضمیمه چاردیواری)

رشید حسام


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/8/30:: 1:13 عصر     |     () نظر

آیا فناوری های جدید نقشه برداری و مکان یابی، آزادی ما را محدودتر خواهند کرد؟


شاید بتوان گفت ابداع نقشه های الکترونیکی، یکی از مصادیق نوآوری در دانش نقشه برداری در قرن بیستم است. واقعیت این است که نقشه های الکترونیکی فقط یک ابزار در دست ما هستند. این ابزار که می توان از آن در راه های درست یا نادرست استفاده کرد، دیر یا زود خود را به نحوی وارد زندگی روزمره ما خواهد کرد که دیگر نمی توان از آن دوری جست یا آن را نادیده گرفت. اما سوال این است که اگر قرار است نقشه های الکترونیکی اعمال و مکان حضور ما را محدود کنند، مرز این محدودیت کجاست؟
چیزی که از آن به "نقشه برداری محدود کننده"(1) تعبیر می شود، به خودی خود مفهوم جدیدی نیست. قدمت نقشه های املاک خصوصی به دوران روم باستان باز می گردد و نقشه قلمرو کشورها سرزمین ها به عهد امپراطوری ها و حکومت ها. اما چیزی که تازگی دارد، تنوع و تعداد رو به رشد این نقشه ها در دوران ماست. مقایسه ای بین تعداد و انواع نقشه های سال های 1900 و 2000 میلادی چنین موضوعی را تایید می کند.
از سال 1900، از نقشه ها برای جداسازی مناطق صنعتی از مناطق مسکونی، مشخص کردن مناطق ممنوعه برای ساخت و ساز، مشخص کردن اماکن تاریخی، مشخص کردن زمان شکار و سلاح های مجاز برای این کار، ممانعت از سفر دیپلمات های خارجی و روزنامه نگاران و مواردی از این قبیل استفاده شده است.
این گونه محدودیت ها برای مردم قابل پذیرش است، چراکه بسیاری از این موارد هم مهمند و هم احساس بی احترامی و تحت نظارت بودن به افراد نمی دهند. برای مثال، محیط بانان از نقشه برداری به عنوان ابزاری برای قانون گذاری برای محافظت از منابع آب و حیات وحش استفاده می کنند. گروه های حفاظت، از نقشه هایی که مسیر عبور لوله های گاز و سایر تاسیسات زیر زمینی را نشان می دهند، برای اجتناب از بروز حوادثی مانند آسیب دیدن تاسیسات توسط ماشین آلات راه سازی و حفاری استفاده می کنند. در برخی مناطق نیز تابلوهایی نصب می شود که افراد و شرکت ها را ملزم می کند که قبل از هرگونه عملیات حفاری، با نهادهای مرتبط تماس بگیرید و مجوز لازم را دریافت کنند. اینها همه نمونه هایی از نقشه برداری محدود کننده است که برای بیشتر مردم آشناست؛ هرچند که برخی مقبول و پذیرفته شده، و برخی موجب اعتراض و نارضایتی است. در برخی از املاک، ممکن است نقشه ها خریدار یا خریداران جدید را از توسعه بنا یا تغییر آن بازدارند. این نقشه ها را دولت ها منتشر می کنند، زیرا مورد قبول همه شهروندان و شرکت ها قرار می گیرد.
اما از سال 2010، با جایگزین شدن خطوط منحنی روی نقشه های عوارض زمین ـ که خواندن آن نیازمند دقت و حوصله زیادی است ـ با فناوری الکترونیک، نقشه برداری محدود کننده می تواند کاربردهای به مراتب بیشتری پیدا کند. یکی از جالب ترین مثال ها، و البته ترسناک تر از همه، تلفیقی است از سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS)، سیستم موقعیت یاب جهانی (GPS) و ارتباطات مخابراتی بی سیم. یک دستگاه ردیاب می تواند در هر لحظه موقعیت خود را به یک جی.آی.اس اطلاع دهد. این سیستم نیز بررسی می کند که آیا موقعیت گزارش شده توسط شخص، خودرو، کشتی یا هر چیز دیگر، یک موقعیت مجاز است یا نه. بر اساس شرایط و اهمیت موضوع، سیستم های آینده می توانند مبلغی را به عنوان جریمه از حساب بانکی فرد مختلف برداشت کنند، یک پیام صوتی یا یک پیامک برای فرد متخلف بفرستند، پلیس یا ارتش را از موضوع مطلع کنند، خودروی متخلف را از کار بیندازند، یا حتی یک داروی خواب آور وارد سیستم گردش خون فرد متخلف کنند.
برچسب گذاری الکترونیکی و ردیابی در مقیاس وسیع دیر یا زود به وقوع خواهد پیوست. به احتمال زیاد، رانندگان قانون مداری که اهل پرداخت عوارض بزرگراه و هزینه پارک کردن خودرو هستند، در برابرنصب و راه اندازی برچسب های RFID از خود اعتراضی نشان نخواهند داد. ردیابی الکترونیکی می تواند در محدود کردن دسترسی به خیابان ها و مناطق پرترافیک شهر و دور کردن وسایط نقلیه سنگین از مناطق مسکونی موثر باشد، چراکه نصب یک گیرنده ـ فرستنده که موقعیت فرد یا وسیله نقلیه را به مرکز اعلام می کند، خود به خود موجب اعمال و اجرای محدودیت های ترافیکی از طرف راننده می شوند. احتمالا در آینده نزدیک الگوریتم های هوشمندی ساخته و به نرم افزار کنترل گیرنده ـ فرستنده اضافه می شوند که می توانند رانندگی مخاطره آمیز، مانند رانندگی بعد از مصرف مشروبات الکلی یا رانندگی در حالت عصبانیت را تشخیص دهند. مخالفت کم با نصب دوربین های فیلمبرداری روی چراغ های راهنمایی، نشانه پذیرش استفاده از این گونه تجهیزات در جامعه است.
از آنجا که جامعه حاضر است در عوض آسایش و اطمینان بیشتر، آزادی های خود را محدودتر کند، در سال های اخیر شاهد هستیم که استفاده از تلفن همراه به عنوان یک وسیله کوچک مراقبت از راه دور در بیشتر جوامع گسترش یافته است؛ مانند مراقبت از فرزندان، اطلاع فرزندان بزرگسال از وضعیت والدین کهنسال خود یا ارتباط مدیران با کارمندان. در همان حال، راهکارهایی هم برای افزایش اقبال عمومی از تجهیزات ردیابی نظیر دستگاه های جی.پی.اس که به مچ دست یا مچ پا بسته می شوند، به شکل گردن آویز یا حتی تراشه های زیرپوستی هستند، اتخاذ شده است.

تهدیدها علیه حریم خصوصی و آزادی های فردی، شناخته شده و مشخص هستند. در یکی از شماره های مجله فناوری و جامعه IEEE در بهار سال 2003، دو محقق به نام های "جروم دابسون"(2) و "پیتر فیشر"(3) در مورد خطری به نام "بردگی جغرافیایی"(4) توسط افراد وسواسی و همیشه دلواپس هشدار دادند. این واقعیت که ردیابی جغرافیایی می تواند به طور یکسان برای جلوگیری از تخلفات توسط افراد قانون گریز مفید باشد، یک مشکل ذاتی نیز همراه خود دارد که "مقبولیت" است؛ چیزی که باید با تضمین امنیت عمومی و محافظت از جامعه و کشور در شهروندان ایجاد شود. اگر تعقیب و ردیابی مجرمان، افراد مظنون و بیماران مبتلا به آلزایمر قابل قبول است، چرا نباید سارقان و رانندگان را ردیابی کرد؟
در آینده ای نه چندان دور، سیستم هایی که مظنونان و مجرمان بالقوه را از راه دور تحت نظر قرار در مقیاس وسیعی مورد استفاده قرار
خواهند گرفت و هزینه های برقراری امنیت را برای شهروندان کاهش خواهند داد. برای بسیاری از جرائم، یک نقشه الکترنیکی که محدوده مجاز و غیر مجاز را برای افراد سابقه دار مشخص کند خیلی بهتر و معقولتر از زندان به نظر می رسد؛ جایی که مجرمان تجارب و حلقه های خود را بایکدیگر مبادله می کنند.
نقشه برداری الکترونیکی بسیار مفید و کارآمد خواهد بود؛ اما بدون مشکل و ایراد هم نخواهد بود. بعضی از مشکلات نقشه برداری الکترونیکی، کارکنان غیر متخصص، هکرها، تروریست های فضای سایبر و افرادی هستند که ممکن است موفق شوند به هر دلیلی موفق شوند به هر دلیلی با مجریان این سیستم تبانی کنند نقشه برداری الکترونیکی هم ممکن است مانند نقشه های متداول امروزی توسط دولت و به اسم امنیت عمومی یا شرکت های بزرگ، دستخوش تغییرات شود.
از آنجا که از طریق اینترنت می توان محدودیت های جدیدی را تبلیغ و فرهنگ جدیدی را ترویج کرد، فرهنگ جامعه را می توان به مرور تغییر داد و افکار عمومی را با این موضوع آشنا کرد. نگران کننده تر از همه این است که نقشه های آن لاین، جزئیات مهم و با ارزش را به افراد خطرناک و مستعد برای ارتکاب جرم نشان نمی دهند؛ اما این اطلاعات با تمام جزئیات از راه های دیگر و به سادگی قابل دستیابی است.
یکی از عمده ترین مشکلات، ابهاماتی است که ممکن است با مقایسه چندین نقشه از منابع مختلف به وجود آید. برای مثال سیستم ناوبری کشتی ها را در نظر بگیرد. این سیستم، نقشه های موقعیت یابی ماهواره ای را با منحنی های استخراج شده از نقشه های کلی و کم دقت موجود ترکیب می کند. تطبیق این دو نقشه، مانند تطبیق دادن نقشه های دقیق قرن حاضر با نقشه های دریانوردان چندین قرن پیش است که به سختی می توانستند مکان دقیق خود را در دریا تشخیص دهند. هرچند ممکن است برای بسیاری از افراد مهم نباشد که موقعیت یک کشتی که از ساحل فاصله گرفته، توسط نقشه الکترونیکی کنار ساحل نشان داده شود.
اما در مجموع، سعی در بزرگنمایی این اشکالات و نقاط ضعف، کار صحیحی نیست. نقشه برداری الکترونیکی بخشی از یک تحول در حوزه مسائل سیاسی،اجتماعی و صنعت نقشه برداری است. در پایان، باید امیدوار باشیم که موانع پیشرفت نقشه برداری محدود کننده در عصر الکترونیک، ترس از پیدا کردن ابعاد حقوقی و مسائل اجرایی و فنی باشد تا ترس از نقص حریم خصوصی. باید دید.

پی نوشت ها :

1- restrictive cartography
2-jerome Dobson
3-peter fisher
4-geoslaver
بابک باقر زادگان کارشناس فناوری اطلاعات است.
پست الکترونیک:
bagherzadegan@gmail.com


منبع: دانشمند شماره 569

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/8/30:: 1:12 عصر     |     () نظر

 وقتی حرف از زندگی در این دوران می‌شود همه روی یک موضوع اتفاق نظر دارند و آن این‌که به هر دلیلی، استرس به جزئی جدایی‌ناپذیر از زندگی ما آدم‌ها تبدیل شده است.

 استرس حالا دیگر یک مساله شخصی نیست؛ به یک موضوع خانوادگی تبدیل شده و به همین دلیل می‌توان گفت همه‌گیر است.

امروزه خانواده‌ها با نخستین رفتارهای نابهنجار فرزندان به یاد استرس و اثرات آن روی شخصیت و آینده آنها می‌افتند.

همین زنگ خطر هم یعنی رفتارهای گاه وسواس ‌گونه پدرها و مادرها که معلوم نیست استرس بچه‌ها را بهبود می‌بخشد یا بر شدتش می‌افزاید.

ابتدا اجازه دهید به نقل قولی از یک متخصص بپردازم؛ او می‌گفت: «تصور اغلب ما در مورد استرس اشتباه است؛ نکته اصلی هم در این مورد آن که فکر می‌کنیم می‌توان استرس را از زندگی امروزی حذف کرد.»

او می‌گفت: «باید یادمان باشد استرس یک وسیله نیست؛ به عنوان مثال استرس یک کت نیست که اگر دوستش نداشته باشیم، بتوانیم درآورده، به چوب‌لباسی آویزانش کنیم، از شرش خلاص شویم و بدون آن به سر کار برویم. تنها کاری که از دست ما ساخته است آن که موارد استرس‌زا را بشناسیم و سعی کنیم کمتر دور و برشان بگردیم و کمتر در معرض‌شان قرار بگیریم.»

با توجه به توضیحات این متخصص، نخستین گام شناختن اموری است که در ما یا فرزندان‌مان استرس ایجاد می‌کند. البته این موضوع به هیچ‌وجه کار ساده‌ای نیست. چرا که خلق‌وخو و علایق ما انسان‌ها با یکدیگر بسیار متفاوت است؛ آنچه را من دوست دارم الزاما دوستم دوست نخواهد داشت. به همین ترتیب آنچه او را ناراحت یا عصبانی می‌کند ممکن است برای من امری ساده و از بدیهیات زندگی باشد.

پس باید یاد بگیریم و به فرزندان‌مان هم یاد دهیم که در این موارد به دقت و نگاهی موشکافانه نیاز داریم. باید بدانیم مرور سرسری مسائل زندگی به رفع این موارد کمک نمی‌کند.

از سوی دیگر باید بدانیم برخی عادت‌ها می‌تواند استرس ما را بیشتر کند؛ کم‌خوابی، بی‌حوصلگی، تغذیه نامناسب و... از جمله عواملی است که می‌تواند به استرس بیشتر ما بینجامد.

پس پیش از مصرف هر دارویی می‌توان ضمن مشورت با افراد آگاه و متخصص، این مسائل را تا حدی شناخت و با تلاش برای دور شدن از محیط‌ها و مسائل استرس‌زا به فرد کمک کرد.

همچنین تغییر شرایط زندگی (در حد امکان) گام دیگری است که در این مورد بسیار موثر خواهد بود.

پس خوب است با تامل و صبر، مشکلاتی را که به استرس منجر می‌شود بشناسیم؛ آنها را روی یک برگ کاغذ بنویسیم و راه‌های مقابله با آنها را نیز در برابرشان یادداشت کنیم.

حالا موقع عمل است. باید با حوصله و گام به گام پیش رویم و یکی یکی این مشکلات را حل کنیم و به حداقل برسانیم.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/8/30:: 1:11 عصر     |     () نظر

 عشق به امام حسین‌(ع) و کربلا از پس‌کوچه‌های کودکی همه ما آغاز می‌شود. از تکیه‌های سیاه‌رنگ، پارچه‌های عزا و پرچم‌های سرخ و سبز و سیاهی که با آمدن محرم همه جا را سیاه پوش می‌کند.

 

هنوز هم از کودکی یاد می‌گیریم که آب بنوشیم و بگوییم «سلام بر حسین». درست است که ما کربلا را با دل هایمان می‌شناسیم و می‌آموزیم و برایمان ماندگار می‌شود، اما این واقعه عظیم لابه‌لای صفحات تاریخ هم روایاتی مستند دارد که ارزشمند و درخور توجه است.

اگر کمی بررسی کنیم، می‌بینیم کتاب‌های تاریخی هم در بیان مظلومیت امام حسین‌(ع) از پای ننشسته‌ و تاریخ‌نگاران هم تلاش‌های بسیاری کرده‌اند تا هریک به زبان و بیانی، مظلومیت این امام و ظلم و شقاوت یزید را روایت کنند. این روایت‌ها در کتاب‌هایی با عنوان «مقتل» نگاشته شده‌اند و با همین نام هم از آنها یاد می‌شود. با نگاهی دقیق‌تر به تاریخ می‌توان مستندات این واقعه را مورد بررسی قرار داد و به مقتل‌ها به عنوان سندی درباره واقعه عاشورا نگاه کرد.

چنانچه از نام این کتاب‌ها برمی آید در آنها به گزارش قتل‌ها پرداخته می‌شود، البته مقتل‌نویسی، رسمی است که میان اعراب رایج بوده و در آن به ذکر آنچه بر یک امام یا خلیفه می‌رفته می‌پرداخته‌اند، تا جایی که مقاتلی هم در وصف قتل عثمان خلیفه سوم اسلامی نوشته شده است.

یعقوب توکلی، تاریخ‌نگار و محقق در تعریف مقتل‌ها می‌گوید: مقتل‌نویسی، گزارش نوعی زندگی بر اساس شهادت است و در این نوع نوشته، بخش انتهایی زندگی یک شخصیت، حماسی نشان داده می‌شود.

او می‌افزاید: این شخصیت غالبا کسی است که در برابر ظلم ایستاده و سعی می‌کند از حق در برابر باطل دفاع کند. حال مساله مهمی در این میان وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. نویسنده یک مقتل باید بتواند روایتی عاری از برداشت ها، تصورات و آرزوهای شخصی خود داشته و واقعه را در حالت و شکلی روایت کند که با اصل اتفاق هماهنگ باشد.

کربلا به روایت مقتل‌ها

در میان مقتل‌های بسیاری که نوشته شده، ماندگارترین و پربسامد‌ترین آنها به واقعه کربلا پرداخته و آنچه بر سومین امام شیعیان رفته را روایت کرده‌اند و به گفته مرحوم شیخ آقا‌بزرگ تهرانی بیش از70 کتاب با عنوان مقتل در روایت حادثه کربلا نوشته شده است.

این مقتل‌ها اغلب زبانی ساده دارند. نه شعری در کار هست، نه زبان حالی، نه توصیفی و نه هیچ پیچیدگی دیگری، نویسنده، ساده و روان حکایت خود را آغاز می‌کند و درست به همان شیوه‌ای که امروزه در کلاس‌های داستان‌نویسی به آن توصیه می‌شود، واقعه را شرح می‌دهد.

چه کسانی راوی مقتل‌ها هستند؟

راویان حادثه کربلا یا همان مقتل‌ها سه گروه هستند؛ گروه اول خود خانواده امام حسین(ع) را شامل می‌شود که حضرت، آنها را همراه خود به کربلا برد تا بعدها در دوره خفقان پس از عاشورا، ماجرا را به گوش دیگران برسانند. از میان اهل بیت امام سجاد(ع) بیشتر از دیگران در این باره روشنگری کرده و واقعه را شرح داده‌اند.

گروه دوم از راویان عاشورا، دشمنان بوده‎اند. وقتی که ابن زیاد می‎خواسته به لشکریانش جایزه بدهد، هر کسی اعلام می‎کرده من چه کار کردم و چه کسی را کشتم و به این صورت بخشی دیگر از وقایع نگاشته می‌شود. پس از آن در قیام مختار هم وقتی نوبت انتقام از قاتلان شهدای کربلا شده، دوباره این حرف‌ها تکرار شده است. یکی دو نفر از راویان هم کسانی هستند که روز عاشورا در لشکر دشمنان امام حسین(ع) بودند و سپس توبه کردند و برای جبران، ماجرا را همه جا نقل می‎کردند.

گروه سوم از راویان مقتل، شیعیان و دوستداران امام حسین(ع) هستند که نتوانستند روز عاشورا امام را همراهی کنند. یکی از این افراد، اصبغ‌بن نباته بود؛ او یکی از اصحاب خاص امام علی(ع) بود که در صفین برای امام جنگید و در آخرین لحظات عمر هم بر بالین ایشان بود. او که زمان عاشورا، در زندان به سر می‌برد، اولین مقتل را در وصف واقعه کربلا نوشته است.

توکلی بهترین راویان را در دسته اول دانسته و تاکید می‌کند: در این دسته راویان از خاندان پیامبر(ص) هستند و با صداقت کامل و رعایت امانت، واقعه را شرح می‌دهند و از این جهت معتبرند. همچنین در دسته سوم راویانی وجود دارند که به واسطه حضور در لشکر دشمن و رویارویی با امام بخشی از حقایق را روایت می‌کنند که دانستن آنها از هر جهت ارزشمند است.

مقتل‌ها فارسی می‌شوند

مقتل‌نگاری در قرن‎های بعد هم ادامه پیدا کرد و حتی علمای بزرگی مثل سید بن طاووس، علامه حلی یا شیخ صدوق (یا همان ابن بابویه) هم مقتل نوشته‎اند. اما همه مقتل‎هایی که نوشته می‎شد، به زبان عربی بود. یکی از مهم‌ترین اتفاقات در حوزه مقتل‌نویسی، وقتی پیش آمد که ملاحسین کاشفی سبزواری اولین مقتل را به زبان فارسی نوشت.

حجت‌الاسلام و المسلمین محمد‌امین پورامینی، مدرس حوزه علمیه در این رابطه می‌گوید: کاشفی سبزواری، معاصر جامی بود. منبرهای معروفی داشت و به اصطلاح در «اشک گرفتن» از مردم استاد بود. سلطان حسین بایقرا یکی از امیران تیموری از او خواست مقتلی به زبان فارسی بنویسد تا فارسی زبان‎ها هم بتوانند براحتی مقتل بخوانند و او  «روضة الشهدا» را نوشت.

روضة الشهدا با استقبال مردم مواجه شد و به دلیل فقدان مقتل فارسی و همچنین حمایت دربار، بلافاصله در سراسر ایران رواج پیدا کرد و حتی باعث شد به مجالس عزاداری امام حسین(ع) «روضه‌خوانی» بگویند.

آغاز تحریفات در مقتل‌نویسی

مقتل‌نویسی هم به مانند دیگر روایات و احادیثی که درباره زندگی بزرگان و اولیاءالله به ما رسیده از گزند تحریف در امان نمانده است. پورامینی در این باره می‌گوید: تا قبل از روضة الشهدا مقتل‎نویس‎ها به خودشان اجازه دخل و تصرف در متن روایت اصلی را نمی‎دادند. روایت‎ها همه ساده بود، بدون تشبیه و توصیف اما در روضة الشهدا، بخش‎هایی که نویسنده با عنوان «زبان حال حضرت» اضافه کرده بود، کاملا خارج از متن اصلی بود و همین موضوع باعث شد تا امروزه شاهد مباحثی به نام تحریفات عاشورا در حوزه مکتوب باشیم.

دوره صفویه، کتاب‎های متعددی به تقلید از روضة الشهدا نوشته شد که بیشترشان دارای منابع جعلی و روایات بی‎پایه و اساس بودند. اوج این کتاب‌ها را فاضل دربندی نوشت و نام آن را «اکسیر العبادات فی‌اسرار الشهادات» گذاشت.

حجت‌الاسلام پورامینی درباره تحریفات این کتاب می‌گوید: فاضل دربندی که رسم قمه‎زدن را هم باب کرده بود، چیزهای بسیار عجیبی در کتابش آورده؛ مثل این‌که روز عاشورا از نظر زمانی طولانی‌تر از روزهای معمولی بوده یا یک جن به یاری امام حسین(ع) آمده یا این‌که امام حسین(ع) در آن روز 300 هزار نفر را کشته است.

این مدرس حوزه علمیه به نقد این نکته پرداخته و می‌افزاید: شهید مطهری در جلد سوم «حماسه حسینی»، آورده است: «من حساب کردم اگر فرض کنیم شمشیر مرتب پایین بیاید و در هر ثانیه یک نفر کشته شود، کشتن 300 هزار نفر، 83 ساعت و 20 دقیقه وقت می‎خواهد!»

البته توکلی درباره تحریفات عاشورا نظر دیگری دارد. او آنچه را که امروزه ما تحریف می‌دانیم در دو بخش بررسی کرده و می‌گوید: بخشی از آنچه ما آن را تحریف می‌دانیم در اصل در این دایره نمی‌گنجد و بیشتر حاصل ورود کربلا به داستان‌ها و شعرهاست. ماجرا از اینجا آغاز شده که شعرا و نویسندگان روایت خود را از این واقعه وارد متن کرده و بر داستانی بودن آن تاکید نکرده‌اند.

این محقق چنین اتفاقاتی را نوعی تحریف معنوی پوشیده هم می‌داند، با این حال تاکید می‌کند این موارد تحریف نیست، چون خلل بزرگی در روایت اصل واقعه ایجاد نمی‌کند. توکلی می‌افزاید: تحریف را می‌توان در مواردی چون داستان ارینب یافت که می‌گویند زنی متاهل بوده که یزید می‌خواسته شوهرش را وادار به طلاق دادن او کند و امام مانع این کار می‌شود و یزید هم در واقعه کربلا از ایشان انتقام می‌گیرد. به نظرم ساختن چنین سه‌ضلعی‌هایی به دور از شان امام است و واقعه کربلا را خدایی ناکرده در حد فیلم‌های هندی می‌آورد!

او می‌گوید: از سوی دیگر ممکن است فردی که در حال جمع‌آوری مقتل بوده نتوانسته خیلی از موارد را از هم تمییز دهد، اما خطبا، وعاظ و آنان که قصد دارند برای مردم شرح واقعه دهند باید به این موضوع دقت کنند و آنچه را که تناقض آشکار با مواضع امام و پیام عاشورا دارد، ارائه ندهند.

امیرکبیر و موضعگیری نسبت به تحریفات

در یکی دو قرن اخیر یکی از کسانی که نسبت به تحریفات مقاتل موضع گرفت، امیرکبیر بود که در زمان صدارتش، خواندن اسرار الشهادات در مجالس روضه را ممنوع کرد. سیدجمال‌الدین اسدآبادی هم دست به نگارش مقتل جدیدی زد. حتی پسر عباس میرزا هم مقتلی خالی از خرافات نوشت. شیخ عباس قمی گردآورنده مفاتیح الجنان، مقتل «نفس‌المهموم» را نوشت و همه این قدم‌ها در مسیر این بود که تحریفاتی را که برخی به عاشورا نسبت داده‌اند، از میان ببرند.

مقتلی که خواندن آن به مداحان توصیه می‌شود

از میان مقاتل به جای مانده می‌توان به طبقات الکبری اثر ابن‌سعد، انساب‌الاشراف نوشته بلاذری، اخبار الطوال اثر دینوری، تاریخ طبری، ارشاد اثر شیخ مفید، روضة‌الواعظین به قلم ابن فتال نیشابوری، اعلام الوری نوشته طبرسی، مقتل‌الحسین اثر خوارزمی، تاریخ مدینه دمشق اثر ابن عساکر، نوشته مناقب ابن شهر آشوب، الکامل فی‌التاریخ به قلم ابن اثیر، مثیر الأحزان به قلم ابن نما، تذکرة الخواص نوشته سبط ابن جوزی، کشف الغمه نوشته اربلی و سیر اعلام النبلاء نوشته ذهبی و از همه مهم‌تر اللهوف علی قتلی المطفوف (لهوف) نوشته سیدبن طاووس اشاره کرد. این کتاب دارای جایگاهی ممتاز است و بسیاری از علمای شیعه از جمله رهبر انقلاب مداحان را به خواندن این مقتل توصیه کرده‌اند.

کسب معرفت معنوی با خواندن مقاتل

توکلی به همه مردم و بخصوص جوانان توصیه می‌کند مقاتل را بخوانند و می‌افزاید: قطعا ثواب خواندن مقتل‌ها در ایام محرم فراوان است و می‌توان گفت از بسیاری کارها و عزاداری‌ها ارزشمندتر بوده و به فهم بهتر این واقعه تاریخی منجر می‌شود.

او تاکید می‌کند: واقعه کربلا و آنچه بر امام حسین‌(ع) و خاندان پیامبر(ص) رفت تا حدی عظیم و دردناک است که برای نشان دادن آن به پر و بال دادن ماجرا نیازی نیست. هرکس این واقعه را بدرستی درک کند، متوجه خواهد شد قلوب مومنان واقعی تا ابد از این درد آرام نخواهد گرفت.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/8/30:: 1:10 عصر     |     () نظر

علی معلم دامغانی،
علی معلم‌دامغانی، شاعر و رئیس فرهنگستان هنر، همزمان با فرارسیدن ایام سوگواری حضرت سیدالشهدا در گفت‌و‌گو با جام‌جم به بیان برخی ویژگی‌های هنر عاشورایی و همچنین انتقاد از عملکرد برخی شاعران آیینی و مداحان پرداخت.

رئیس فرهنگستان هنر با بیان این که شاعران و مداحان آئینی نیازمند مطالعه آثار فاخر پیشینیان درباره واقعه عظیم کربلا هستند، توصیه کرد که نخستین گام در این رابطه بهره‌گیری از کلام‌الله مجید، نهج‌البلاغه و مطالعه متون فاخر و مقتل‌های معتبر همراه با اقتدا به شیوه بزرگان هنر دینی و گذشتگان است.

علی معلم پیشنهاد کرد: شاعران و مداحان تا زمانی که شیوه تازه‌ای که ریشه در سنت دارد پیدا نکرده‌اند و از درستی و سلامت آن مطمئن باشند، بهتر است به گذشته اقتدا کنند.

شاعر پیشکسوت کشور با انتقاد از برخی اشعار و نوحه‌خوانی‌هایی که چند سالی در این فضای سوگواری اهل بیت‌(ع) بویژه حضرت سید الشهدا باب شده است، ادامه داد: شاعران و مداحان اباعبدالله‌الحسین (ع) باید در این ایام از برخی موسیقی‌های نامناسب و بعضی شعرهای عاریتی و عامیانه که با قدسی بودن شخصیت‌های دینی منافات دارد، فاصله بگیرند. رئیس فرهنگستان هنر تاکید کرد: اگر شاعران در گفتن و سرودن شعر و مداحان و ذاکران در مرثیه‌خوانی به مفهوم اصلی قیام عاشورا توجه نداشته باشند به جای این‌که زمینه ترویج فرهنگ عاشورا را ایجاد کنند و موجب ثواب شوند، زمینه انحراف را آماده کرده‌اند.

علی معلم همچنین به تشریح ابعاد مختلف حماسه عاشورا پرداخت و عاشورا را عهدی ازلی میان خداوند و امام حسین(ع) معرفی کرد و توضیح داد: این عالم، عالم عهد است و پیمان. کار عالم به سر بردن این عهد است و والاترین و بالاترین عهد همان است که امام حسین (ع) انجام داد.

رئیس فرهنگستان هنر ادامه داد: 124 هزار نقطه نبوت در جهان، دادِ حق دادند تا آدمی بیاموزد و بفهمد که در گرو یک عهد ازلی به جهان آمده و وظایفی بر عهده دارد. این پیامبران آمدند تا بیاموزانند که آدمی برای پیمان داشتن متولد شده است. پیمانی که روز ازل با حضرت حق نگاشته شده و البته هر کسی تاب تعهد به آن را ندارد.

معلم افزود: در پس تعالیم انبیا شاهد حضور اندک کسانی هستیم که معنای عمیق این عهد ازلی را دریافته‌اند. در گرو این تعریف است که می‌توان گفت امام حسین(ع) بخوبی آن عهد ازلی را می‌شناسد و به کمال مفهوم این بیت «دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند‌/‌ گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند» را در صحنه عظیم کربلا رقم زده است.

او با بیان این پرسش که چرا می‌گویند همه روزها عاشوراست، ادامه داد: همه ماه‌ها محرم است و همه زمین‌ها کربلاست. نسبت به این سوال شگفت و این تکرار شگرف مسلما دقایق و حقایقی هست که بزرگان گفته‌اند و ما هم به تکرار می‌گوییم.

رئیس فرهنگستان هنر افزود: وقتی می‌گوییم حضور ما بر پهنه هستی از یک عهد ازلی با خداوند آغاز شده، به این معنی است که ما باید در جهان برای گفتن حق و اجرای آن تلاش کنیم و به سرانجام رساندن این موضوع، اهم از هر چیزی است و بالاترین جهاد ممکن محسوب می‌شود.

معلم، حرکت در مسیر این جهاد را همان راه پر پیچ و خمی دانست که مسیر عشق واقعی است و گفت: در این مسیر هر کس توان و تاب تحمل و داغ ندارد. چه بسیار آدمیان که به آن مرحله رسیده و پا واپس گذاشته‌اند و نتوانسته‌اند مرد راه باشند.

او بیان کرد: هر روز عاشوراست زیرا هر روز آدمیان با همان ماجرا روبه‌رویند. چه بسیار آدمیانی که از صبح تا ظهر در صف مقابل امام حسین(ع) بودند اما به ناگهان جایگاه خویش را عوض کردند. این افراد از جمله احرار عالمند که از مسیر نامبارک خود فاصله گرفتند و به راه حق آمدند. اگر هر روز عاشوراست مسلما عده‌ای حر هستند و اگر هر روز عاشوراست عده‌ای هر روز حسین(ع) را تا آخرین مرحله تنها می‌گذارند و از نظام عشق می‌گریزند.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/8/30:: 9:41 صبح     |     () نظر

<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره
صفحه‌های دیگر
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها