زکات دانش نشر آن است . [امام علی علیه السلام]
 

چه کارهایی رزق و روزی را تنگ می‌کند؟
به نقل از ایسنا، حضرات معصومین و ائمه بزرگوار چندین عامل را در تنگ شدن رزق و روزی بیان کرده‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به گناه، حرام‌خوارىِ، دم زدن از ندارى، دروغگویى و هرکه حقى از حقوق برادر مسلمان خود را به او نپردازد، اشاره کرد.

امام باقر علیه‏‌السلام :

"بنده گناه می‌کند و به سبب آن روزى از او گرفته می‌شود"1.

امام صادق علیه‏‌السلام :

"حرام‌خوارىِ زیاد ، روزى را از بین می‌برد2".

پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :

"کسى که دم از نادارى زند، نادار شود3".

"امانتدارى، تـوانـگـرى می‌آورد و خیانت (در امانت) به فقر می‌کشاند4".

امام باقر علیه‏‌السلام:

- به ابو نعمان-: "ما را وسیله سرکیسه کردن مردم قرار مده؛ زیرا با این کار، خداوند بر فقر تو می‌افزاید5".

امام‏ صادق علیه‏‌السلام:

- از پدران بزرگوارش نقل می‌کند: "هر که از فضل خدا نطلبد، فقیر شود6".

"هر مردى که فرزند خود را نفرین کند، فقر برایش به ارث گذارد7".

پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم:

"دروغ ، روزى را کم می‌کند8".

امام على علیه‏‌السلام:

"اعتیاد به دروغگویى، فقر می‌آورد9".

همچنین رسول خدا (ص) درباره کارهایی که برکت روزی را از بین می‌برد اینگونه می‌فرمایند:

"هرکه حقى از حقوق برادر مسلمان خود را به او نپردازد، خداوند، برکت روزى را بر او حرام گرداند، مگر آن که توبه کند10".


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/7/16:: 7:45 صبح     |     () نظر

 

)
 آیت الله حائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه قم دارای خصایص اخلاقی و انسانی و سجایای بسیاری بود، از خصوصیات بارز او شدت ارادتش به پیامبر و خاندانش، به ویژه سالار شهیدان حضرت سیدالشهدا(ع) بود که زبانزد خاص و عام بود.

این ارادت به گونه ای بود که مرحوم حاج شیخ ابراهیم صاحب الزمانی تبریزی که یکی از خوبان بود از سوی آن جناب دستور داشت، همه روزه پیش از آغاز درس فقه آن مرحوم، دقایقی ذکر مصیبت امام حسین(ع) را کند و آن گاه جناب حائری درس فقه خود را آغاز می کرد.

دهه محرم مجلس سوگواری داشت و روز عاشورا خود به نشان سوگ حسین(ع) گِل بر چهره و پیشانی می مالید و جلو دسته عزاداری علما حرکت می کرد.

از شدت ارادت او به کشتی نجات امت، امام حسین(ع) و دلیل آن پرسیدند که در پاسخ فرمود: «من هر چه دارم از آن گرامی است» و آن گاه یکی از کرامت های آن حضرت در مورد خودش را به این صورت شرح داد:

هنگامی که در کربلا بودم، شبی در خواب دیدم که فردی به من گفت: «شیخ عبدالکریم! کارهایت را ردیف کن که تا سه روز دیگر از دنیا خواهی رفت»، از خواب بیدار شدم و غرق در حیرت گشتم، اما بدان توجه زیادی نکردم، شب سه شنبه بود که این خواب را دیدم، روز سه شنبه و چهارشنبه را به درس و بحث رفتم و کوشیدم خواب را فراموش کنم و روز پنج شنبه که تعطیل بود با برخی از دوستان به باغ معروف «سید جواد کلیدار» در کربلا رفتیم و پس از گردش و بحث علمی نهار خوردیم و به استراحت پرداختیم.

هنوز خوابم نبرده بود که به تدریج تب و لرز شدیدی به من دست داد و به سرعت شدت یافت و کار به جایی رسید که دوستان هر چه عبا و روانداز بود همه را روی من انداختند، اما باز هم می لرزیدم و آن گاه پس از ساعتی تب سوزانی همه وجودم را فرا گرفت و احساس کردم که حالم بسیار وخیم است و با مرگ فاصله ای ندارم. از دوستان خواستم که مرا هر چه زودتر به منزل برسانند و آنان نیز وسیله ای یافتند و مرا به خانه انتقال دادند و در منزل به حالت احتضار افتادم.

کم کم علائم و نشانه های مرگ از راه رسید و حواس ظاهری رو به خاموشی نهاد و تازه به یاد خواب سه شنبه افتادم، در آن حالت بحرانی بودم که دیدم دو نفر وارد اطاق شدند و در دو طرف من قرا گرفتند و ضمن نگاه به یکدیگر گفتند: «پایان زندگی اوست و باید او را قبض روح کرد».

من که مرگ را در برابر دیدگانم می دیدم با قلبی سوخته و پر اخلاص به سالار شهیدان توسل جسته و گفتم: «سرورم! من از مرگ نمی هراسم اما از دست خالی و فراهم نکردن زاد و توشه آخرت، بسیار نگرانم، شما را به حرمت مادرت فاطمه(س) شفاعت مرا بکن تا خدا مرگم را به تأخیر اندازد و من کار آخرت را بسازم و آن گاه بروم».

شگفتا که پس از این توجه قلبی دیدم، فردی وارد شد و به آن دو فرشته گفت: «سیدالشهدا(ع) می فرماید: «شیخ، به ما توسل جسته و ما شفاعت او را نزد خدا نموده ایم و تقاضا کرده ایم که عمر او را طولانی سازد و خدا از سر مهر به ما اجابت فرموده است، او را رها کنید» و آن دو به نشانه اطاعت خضوع کردند و آن گاه هر سه با هم صعود کردند.

درست در آن لحظات احساس کردم که رو به بهبود بازگشتم، صدای گریه خاندانم را شنیدم و توجه یافتم که به سر و صورت می زنند، به طور آهسته خود را حرکت دادم و دیده گشودم، اما دریافتم که چشمانم بسته و بر صورتم پوشش کشیده اند، خواستم پایم را حرکت دهم که دیدم دو شصت پایم را نیز بسته اند، دستم را برای کنار زدن پوشش از صورتم به آرامی حرکت دادم که دیدم همه ساکت شدند و گفتند: «گریه نکنید حرکت دارد» و آرام شدند، پوشش از روی من برداشتند و چشمم را گشودند و پاهایم را باز کردند.

اشاره کردم که آب بیاورید و آب را به دهانم ریختند، کم کم از بستر مرگ برخاستم و نشستم و به تدریج بهبودی کامل خویش را یافتم و این به خاطر برکت و عنایت مولایم حسین(ع) بود.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/7/16:: 7:44 صبح     |     () نظر

 

داشتن آسپیرین در منزل همیشه مهم است


داشتن آسپیرین در منزل همیشه مهّم است

Error! Filename not specified.
+

چرا باید آسپیرین را در کنار خود داشته باشید؟

 

در باره حمله قلبی
علاوه بر احساس درد در بازوی چپ،
علایم د یگری برای حملهً قلبی وجود دارند

درد شدید در چانه ،
 حالت تهوّع وتعریق زیاد
  نیز باید مورد توجّه قرار گیرد

 

توجّه:

ممکن است در زمان حملهً قلبی هیچ دردی در قفسهً سینه احساس نشود
حدود
  60% افراد که در خواب دچار حملهً قلبی شده اند
 هرگز بیدار نشده اند


هرچنداگرچنین اتفاقی رخ دهد
ممکن است درد قفسهً سینه فرد را از خواب عمیق بیدار کند

+

Error! Filename not specified.

دراینصورت بلافاصله دو عدد آسپیرین را در دهان خود حل کرده و بامقداری آب آنرا ببلعید

سپس به یکی از همسایگان و یا یکی از بستگان که محل سکونتش در فاصله بسیار نزدیک از شماست تلفن کرده
و بگویید دچار حمله قلبی شده و دو عدد آسپیرین مصرف کرده اید

روی یک صندلی دسته داریا مبل بنشینید ومنتظر ورود آنها باشید و.

 

DO NOT LIE DOWN !!!

درازنکشید!!!


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/7/16:: 7:44 صبح     |     () نظر

زیرآب زدن...

زیر آب زدن

 

زیرآب ، در خانه های قدیمی تا کمتر از صد سال پیش که لوله کشی آب تصفیه شده نبود معنی داشت .
زیرآب در انتهای مخزن آب خانه ها بوده که برای خالی کردن آب ،  آن را باز می کردند .
این زیرآب به چاهی راه داشت و روش باز کردن زیرآب این بود که کسی درون حوض می رفت
و زیرآب را باز می کرد تا لجن ته حوض از زیرآب به چاه برود و آب پاکیزه شود.

در همان زمان وقتی با کسی دشمنی داشتند  برای اینکه به او ضربه بزنند
زیرآب حوض خانه اش را باز می کردند تا همه آب تمیزی را که در حوض دارد از دست بدهد .

صاحب خانه وقتی خبردار می شد خیلی ناراحت می شد چون بی آب می ماند .
این فرد آزرده به دوستانش می گفت : " زیرآبم را زده اند. "

این اصطلاح که زیرآبش را زدند ریشه از همین کار دارد که چندان دور هم نبوده است


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/7/16:: 7:43 صبح     |     () نظر

*

 
 
تصورش را بکنید. هارد دیسک کامپیوترتان ناگهان از کار می افتد و شما متوجه می شوید که تمام اطلاعات تان را از دست داده اید. اگر با چنین فاجعه ای مواجه شدید باید بدانید که بعد از حادثه این مراحل را پشت سر خواهید گذاشت. ‏

اگر هم قبلا این حادثه برایتان رخ داده است احتمالا تجربه گذر از این مراحل را داشته اید! ‏

مرحله اول: انکار
‏ با خودتان می گویید این امکان ندارد! این فقط یک مشکل نرم افزاری است. احتمالا با یک بار ریستارت درست می شود. من سال ها است که این هارد دیسک را دارم و مثل ساعت کار می کرده. امکان ندارد بسوزد. ‏

معمولا حتی بعد از پنج بار ریستارت کردن هم همچنان در فاز انکار قرار دارید و فکر می کنید که شاید مشکل از درایو سی دی است. ‏

مرحله دوم: عصبانیت
در این مرحله متوجه شده اید که همه چیز از دست رفته است. و عصبانیت شروع می شود. لعنت به هاردهای تقبلی. لعنت به وسترن دیجیتال با این هاردهای ..... من فروشنده ای که این هارد را به من فروخته می کشم! و خلاصه بقیه حرف های این مرحله قابل نوشتن نیست. اما می توانید خودتان تصورش را بکنید. ‏

مرحله سوم: کلنجار رفتن
‏ خب شاید بتوانم یک نرم افزار دانلود کنم و با آن هارد دیسک را به عنوان هارد دوم یک کامپیوتر بالا بیاورم تا اطلاعات را داشته باشم. باید یک هارد جدید بخرم و روشی پیدا کنم تا بتوانم آن را بالا بیاورم. شاید یک شرکت بتواند به من برای بازیابی اطلاعات ام کمک کند؟ آره مطمئن هستم که بالاخره مشکل حل می شود. ‏

مرحله چهارم: افسردگی
‏ تمام آن عکس ها از دست رفته است. من دیگر انها را نمی بینم. تمام نوشته هایم دیگر وجود ندارد. اوه خدای من تمام موسیقی هایی که داشتم دیگر وجود ندارند. من سال ها برای جمع کردنشان وقت گذاشته بودم. فیلم هایم چی؟ بدبخت شدم. درست مثل این است که ده سال گذشته زندگی ام را پاک کرده ام. ‏

مرحله پنجم: پذیرش حادثه
مدتی گذشته و حالا که هیچ کاری نتوانسته اید برای برگرداندن اطلاعات بکنید وارد مرحله قبول واقعه می شوید. آه، تمام آن اطلاعات خیلی هم مهم نبودند. بعضی از آن ها را جاهای دیگر هم دارم. مثلا برخی عکس ها را قبلا در سایت فلیکر گذاشته بودم. حداقل مهم هایشان آنجا هست. جمع کردن تمام آن موسیقی ها هم از اول می تواند کار سرگرم کننده ای باشد! تازه به نظرم یک شروع مجدد کار خوبی است. به علاوه هارد داریو ها این روزها حسابی ارزان شده اند. ‏

اگر می خواهید که مشابه این داستان برای شما رخ ندهد. فراموش نکنید که از اطلاعات تان به طور مرتب پشتیبان گیری کنید. این داستان خیلی راحت و بدون خبر قبلی برای هر کسی پیش می آید. بنابراین آن را جدی بگیرید


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/7/16:: 7:43 صبح     |     () نظر

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره
صفحه‌های دیگر
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها