سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پسرکم! ... برادرت را به اعتماد دوستی میان خودتان، ضایع مکن ؛ زیرا آن که حقّش را ضایع کرده ای، برادرت نیست . [امام علی علیه السلام ـ در وصیّت خویش به فرزندش محمّد حنفیه ـ]
 صمیمی‌ترین دوستانش هنوز نمی‌دانند آقا سید به جز آپارتمانی که داشتیم، سه خانه دیگر هم داشت که برای جنگ فروخت و به جز مغازه‌هایی که دوستانش می‌دانستند، مغازه دیگری هم داشت که خرج مایحتاج جنگ کرد.

مردان سال‌های دفاع مقدس هر یک حدیثی دارند که هیچگاه آن چنان که باید نمی‌توان به آن پی برد. هم قهر داشتند، هم آشتی و دل‌بستگی‌شان شاید چیزی بیش و کم از ما نبود. انتخاب مرگ شهادت‌گونه در قالب تعاریف یا کلمات نمی‌گنجد. در اینجاست که مردانی چون «شهید سید مجتبی هاشمی»  معنی مرگ و زندگی را با شرف «شهادت» آمیخته می‌کنند.

مطلبی که در ادامه می‌خوانید خاطره‌ای است از "فریده قاضی‌" همسر شهید هاشمی به نقل از کتاب «آقا سید مجتبی»

خم شد و پای پدر و مادرش را بوسید

به یاد دارم در اوایل ازدواج‌مان روزی با شهید هاشمی به بازار شاپور رفته بودیم؛ در حال خرید بودیم که پدر و مادر شهید را دیدیم، آن لحظه صحنه‌ای را دیدم که بسیار تماشایی بود. آقاسید خم شد و روی زمین زانو زد و پای پدر و مادرش را بوسید.

از جیبش می‌گذاشت تا جنس‌ها را ارزان‌تر به مردم بدهد

درد و رنج مردم اذیت‌اش می‌کرد. هرگز بی‌تفاوت نبود. همیشه در حال جهیزیه دادن به یک خانواده نیازمند بود؛‌ به خصوص دختران شهدا. به فقرا و نیازمندان می‌رسید و کمک به ساخت مسجد می‌کرد. برای بچه‌های بی‌سرپرست مکانی درست کرده بود که تا چندین سال بعد از شهادتش نمی‌دانستم. اگر می‌خواست پولش را جمع کند، یکی از پروتمندترین افراد می‌شد، ولی همین که انقلاب شد، مغازه‌اش را تعاونی وحدت اسلامی کرد. از جیبش می‌گذاشت تا جنس‌ها را ارزان‌تر به مردم بدهد.

خانه هزار متری که خرج جنگ شد

در خیابان مهدی‌خانی، خانه‌ای داشتیم از قبل از انقلاب قریب به 1000 متر که آقا سید آن را فروخت و خرج جنگ کرد. او روحش در جبهه بود.

آقا سید گفته‌ بود که راضی نیست تا زنده است و حتی بعد از شهادتش از کمک‌هایی که به جنگ کرده است، سخنی گفته شود. حتی صمیمی‌ترین دوستانش هنوز نمی‌دانند آقا سید به جز آپارتمانی که داشتیم، سه خانه دیگر هم داشت که برای جنگ فروخت و به جز مغازه‌هایی که دوستانش می‌دانستند، مغازه دیگری هم داشت که فروخت و خرج مایحتاج جنگ کرد.

شما واقعا قند و شکر ندارید؟

روزی رفتم قند و شکر بخرم، حاج اسماعیل ـ بقال محل ـ با نگاه و لبخندی متعجب نگاهم کرد و گفت «شما واقعاً قند و شکر ندارید؟ آقا سید گفته قند و شکر تهیه کنم برای جبهه بفرستم!»


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/6/19:: 9:8 صبح     |     () نظر

: دهم شهریور سالروز شهادت «محمود کاوه» است؛ سردار بزرگ سپاه اسلام که خود را فرزند کردستان معرفی کرد اما دشمن ضد انقلاب که از او هراس داشت برای زنده یا مرده او جایزه تعیین کرده بود.

صفات ارزنده و ویژگی‌های ایمانی محمود کاوه باعث شد که خود را وقف انقلاب کند و با اهمیتی که کردستان برای وی داشت، خود را فرزند کردستان معرفی می‌کرد.

روحیه والا و انسان‌دوستی او به قدری در اطرافیان اثر می‌گذاشت که با وجود تبلیغات سوء دشمنان و ایجاد جو مسموم علیه کاوه و یگان تحت امرش، هنگامی که به درجه رفیع شهادت نائل شد، مردم مهاباد با پای برهنه زیر پیکر پاک و مطهر سردار بزرگ خود بر سر و سینه می‌زدند و اشک می‌ریختند و ضدانقلاب را نفرین می‌کردند.

کاوه در عین حال که تمام اوقاتش را برای مبارزه به کار می‌بست، از پرداختن به تکالیف دینی و انجام مستحبات نیز غافل نبود. او از مروجین قرآن کریم بود و با عشق خالصانه به اسلام و مکتب، آیات جهاد را تلاوت می‌کرد و در صحنه جنگ و مقاتله با دشمنان، آن را در عمل تفسیر می‌کرد.

روحیه اطاعت‌پذیری و ولایتی، هوش سرشار و چابکی در عملیات، مسلح بودن به سلاح تقوا و اخلاق حسنه، شجاعت و بی‌باکی، ساده زیستی و صمیمیت با نیروها از جمله ویژگی‌های شخصیتی محمود کاوه بود.

با وجودی که در مقابل ضدانقلاب سازش‌ناپذیر، جسور و با شهامت بود، اما در داخل تیپ با نیروهای تحت امر خود برخوردی بسیار متواضعانه و باصفا و صمیمی داشت و همین تواضع او سبب شده بود که محبوبیت خاصی در بین نیروها داشته باشد.

شهید کاوه، چریکی زبده بود که در عمل و جنگ چریک شده بود نه با درس های تئوری و از نظر آمادگی جسمانی، هیچ‌گاه از ورزش غافل نبود و با تشویق نیروها و حضور در مسابقات ورزشی، آمادگی رزمی نیروها را بالا می‌برد و همواره برای تشویق نیروهای رزمنده می‌گفت«موفقیت من در کوه های بلند کردستان، مدیون ورزش است».

کاوه همیشه راهگشای عملیات بود، هرجا که کار گره می‌خورد او رهگشا بود و هر کجا که از عزم و اراده رزمندگان کاسته می‌شد، اراده پولادین او به همه آن عزیزان، روحیه‌ای تازه می‌بخشید. او برای اینکه بتواند عملیات را بهتر هدایت کند با سلاح پیشاپیش رزمندگان حرکت می‌کرد.

با اینکه بارها در صحنه‌های عملیاتی مجروح شده بود، ولی همیشه قبل از بهبودی، به منطقه باز می‌گشت و در برخی مواقع نیز نیروها او را با سر و بدن باندپیچی شده می‌دیدند که در میانشان حاضر می‌شد و آماده پذیرش ماموریت و اجرای عملیات بود.

در دهم شهریور ‌1365 روح این سردار شجاع اسلام و سرباز وارسته حضرت بقیه‌الله (عج) در عملیات «کربلای‌2» بر بلندای «قله ‌2519» حاج عمران به پرواز درآمد و مزد جهاد را که شهات بود، دریافت کرد.

 مروری بر زندگی شهید کاوه

محمود کاوه در سال ‌1340 هجری شمسی در مشهد مقدس متولد شد. پدرش که از کسبه متعهد به شمار می‌آمد، در دوران ستمشاهی و اختناق، با علما و روحانیون مبارز، از جمله حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، شهید هاشمی‌نژاد و شهید کامیاب ارتباط داشت.

وی که برای تربیت فرزندش اهمیت زیادی قائل بود، محمود را همراه خود به مجالس و محافل مذهبی و نماز جماعت می‌برد و از این راه فرزندش را با مکتب اهل بیت(ع) و تعالیم انسان‌ساز اسلام آشنا می‌کرد.

کاوه پس از دوران تحصیلات ابتدایی با علاقه قلبی و مشورت پدر وارد حوزه علمیه شد و همزمان، تحصیلات دوران راهنمایی و دبیرستان را نیز ادامه داد.

با شروع جریانات انقلاب، او که جوانی بانشاط، فعال و مذهبی بود با شرکت در محافل مساجد جوادالائمه(ع) و امام حسن مجتبی(ع) که در آن زمان از مراکز تجمع نیروهای مبارز بود، از هدایت ها و تعالیم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بهره‌های فراوانی برد و ره‌توشه‌های همین تعالیم را با خود به محیط دبیرستان و میان دانش‌آموزان منتقل کرد.

او در دبیرستان به عنوان محور مبارزه شناخته می‌شد. با علاقه وافر، به پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی(ره) می‌پرداخت و فعالانه در راهپیمایی‌ها و درگیری‌های زمان انقلاب شرکت داشت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کاوه جزو اولین عناصر مؤمن و متعهدی بود که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهر مشهد پیوست و پس از گذراندن یک دوره آموزش شش ماهه چریکی، به آموزش نظامی برادران سپاه و بسیج پرداخت.

سپس برای حفاظت از بیت حضرت امام(ره) در یک ماموریت شش ماهه به تهران عزیمت کرد و با شروع جنگ تحمیلی، به همراه تعدادی از نیروهای خراسان به جبهه‌های جنوب اعزام شد و پس از مدتی او را برای آماده‌سازی و آموزش نیروها به مشهد فراخواندند.

به‌ رغم آنکه برای آموزش نیروها اهمیت بالایی قائل بود و مسوول مستقیم او زیاد تمایل نداشت وی را (که از مربیان دلسوز و قوی محسوب می‌شد) به جبهه اعزام کند اما روح پرتلاطم او به دنبال فرصتی بود تا رودرروی دشمن قرار گیرد و در صحنه‌های کارزار انقلاب و ارزش‌های آن عملاً دفاع کند بنابراین در اولین فرصت با جلب رضایت فرمانده پادگان به دیار کردستان (که در آن زمان توسط گروهک‌ها و عناصر ضدانقلاب دچار مشکلات و آشوب شده بود)، عزیمت کرد.

شهید کاوه که به همراه تعدادی از برادران پاسدار جهت آزادسازی شهر بوکان وارد کردستان شده بود؛ به دلیل لیاقت‌ها و مهارت‌هایی که داشت، در همان ابتدا به عنوان فرمانده یک گروه 12 نفره انتخاب شد.

کاوه در این منطقه با ضدانقلاب - که از حمایت‌های خارجی برخوردار بود و با جنایاتی هولناک، توطئه شوم جدایی این نقطه از میهن اسلامی را در ذهن می‌پروراند - مبارزه کرد و به دلیل جدیت و شجاعت در مدت کوتاهی به سمت فرماندهی عملیات سپاه سقز منصوب شد.

در این زمان بود که شهید کاوه با ناباوری همگان همراه تعداد کمی نیرو، عملیات آزادسازی منطقه مرزی «بسطام» را با شهامت غیرقابل وصفی طرح‌ریزی و ‌45 کیلومتر از جاده مرزی را طی یک مرحله و در مدت ‌24 ساعت در قلب منطقه تحت نفوذ ضدانقلاب آزاد کرد.

ضدانقلاب که با برخورداری از سلاح و امکانات و نیروی رزمی فراوان، عرصه را برای نیروهای نظامی و انتظامی تنگ کرده بود و جنایات فجیعی مرتکب می‌شد، با ورود جوانان دلیر و متعهدی چون کاوه به صحنه عملیات، به این نتیجه رسید که ماندن در کردستان برایش سنگین تمام خواهد شد.

کاوه و همرزمانش با عملیات پی در پی، مزدوران استکبار را در منطقه منفعل و مستاصل کرده بودند تا جاییکه ضدانقلاب در اوج استیصال و درماندگی برای زنده یا مرده او جایزه تعیین کرده بود.

 نقش کاوه در تیپ ویژه شهدا

بدنبال عملیات سرنوشت‌ساز نیروهای سپاهی در محورهای مختلف کردستان و همزمان با تشکیل تیپ ویژه شهدا که فرماندهی آن بر عهده شهید «ناصر کاظمی» بود؛ کاوه به عنوان فرمانده عملیات این تیپ انتخاب شد.

پس از مدت کوتاهی از فعالیت او در این مسوولیت که با آزادسازی بسیاری از مناطق همراه بود؛ آوازه تیپ ویژه شهدا، آنچنان ضدانقلاب‌ها را متحیر ساخت که به کلی روحیه خود را از دست دادند و در مقابل هر یورش رزمندگان اسلام، فرار را بر قرار ترجیح می‌دادند و می‌دانستند که مقاومت در مقابل این یگان جز خسارت و نابودی ثمری نخواهد داشت.

آزادسازی سد بوکان و جاده ‌47 کیلومتری آن، آزادسازی جاده صایین‌دژ به تکاب، پاکسازی منطقه کیلر و اشتوزنگ، آزادسازی محور استراتژیک پیرانشهر به سردشت که به عنوان مرکزیت و نقطه ثقل ضدانقلاب به شمار می‌آمد و منجر به انهدام مرکز رادیویی آنها و فتح ارتفاعات مهم مرزی منطقه «آلواتان» و آزادسازی زندان «دوله‌تو» و هلاکت بیش از ‌750 نفر از ضدانقلاب شد، از جمله نبردهای تهاجمی بود که توسط شهید کاوه و همرزمانش در تیپ ویژه شهدا طرح‌ریزی و به اجرا گذاشته شد.

تعداد عملیاتی که بوسیله کاوه علیه ضدانقلاب فرماندهی شد آن قدر زیاد است که ذکر نام تمامی آنها در این مختصر میسر نیست.

او که پس از شهادت سرداران رشید اسلام، «ناصر کاظمی»، «محسن گنجی زاده» و «محمد بروجردی» در خرداد ‌1362 به صورت رسمی به فرماندهی تیپ منصوب شده بود، با تلاش همه جانبه برای آموزش، سازماندهی و آماده‌سازی نیروها از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزید.

در 29 تیر سال 62، تیپ ویژه شهدا ماموریت یافت تا در عملیات برون‌ مرزی «والفجر‌2» که در منطقه حاج عمران انجام می‌گرفت، شرکت کند.

در این عملیات، کاوه با هدایت قوی رزمندگان، اهداف از پیش تعیین شده تیپ از جمله ارتفاعات «‌2519» را با موفقیت به تصرف درآورد.

همزمان با عملیات والفجر ‌4، ماموریت پاکسازی محور سردشت از لوث وجود ضدانقلاب (دموکرات‌ها و منافقین) به این تیپ واگذار شد. رزمندگان غیور و سلحشور نیز ضمن تسلط به ارتفاعات مرزی کوه سیر، قوری، تالشو روستای اسلام‌آباد، مرکز رادیویی منافقین و مقر دموکرات‌ها را تصرف کردند.

تیپ ویژه شهدا سال ‌63 در عملیات بدر همراه با سایر یگان های سپاه، با دشمن تا دندان مسلح جنگید و در 23 تیر سال 64 در عملیات «قادر» همراه با یگان هایی از ارتش جمهوری اسلامی در جبهه شمالی «سیدکان» عراق باعث بر هم زدن آرایش نظامی دشمن شد.

همچنین در عملیات پشتیبانی والفجر ‌9 که در منطقه «چوارته» عراق انجام گرفت، در انهدام قوای دشمن و تصرف بخشی از خاک آنان نقش مؤثر داشت که هر کدام نشانی از دلاوری‌ها و حماسه‌آفرینی کاوه و یارانش را در خود ثبت کرده است.

این سردار رشید اسلام در وصیتنامه خود نوشته بود:«دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که علیه انقلاب طرح‌ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود».

فیلم سینمایی «شور شیرین» به کارگردانی «جواد اردکانی» که به تازگی در سینماهای کشور اکران شد؛ تصویری از شهید محمود کاوه به عنوان یکی از سرداران جنگ تحمیلی ثبت کرده که می تواند در آشنایی هرچه بیشتر نسل جوان با شهدای دوران دفاع مقدس موثر باشد.

«شور شیرین» که مظلومیت مردم کردستان و رزمنده های این منطقه را در دوران دفاع مقدس به تصویر می کشد؛ با مخاطب ارتباط برقرار کرده و شخصیت شهید کاوه را به دور از هر نوع اغراقی بیان می کند. 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/6/19:: 9:6 صبح     |     () نظر

 سردار محمدباقر نیکخواه،‌ از بررسی جامع ابعاد جنایات شیمیایی عراق در طول 8 سال دفاع مقدس در جدیدترین کتابش با عنوان «جنایات جنگی» خبر داد.

سردار "محمدباقر نیکخواه بهرامی"، نویسنده کتاب «جنایات جنگی»  گفت: «جنایت جنگی» به بررسی حملات شیمیایی عراق در جنگ با ایران، جنگ شیمیایی- میکروبی و کاربرد ناجوانمردانه این سلاح‌ها می‌پردازد که تدوین آن حداقل 5 سال زمان برده است.

وی که فرماندهی قرارگاه پدافند شیمیایی معروف به «ش م ر» را در دوران دفاع مقدس برعهده داشته است، ادامه داد: اطلاعات موجود در این کتاب، براساس شواهد و اسنادی است که در طول جنگ به‌طور روزانه دیده یا نوشته‌ام، تنظیم شده است. البته گزارش‌ تیپ‌های پدافند شیمیایی که زیرمجموعه مدیریت جنگ نوین بودند و حتی آمار بهداری ارتش و مراکز دیگر نیز در تکمیل اطلاعات نقش مؤثری داشت که تماماً با قید منبع ذکر شده است.

نیکخواه بهرامی بیان داشت: سعی‌ام براین بوده که اطلاعات گردآوری شده جامع و کامل باشد. مواردی از قبیل آمار شهدا و مصدومین، چگونگی حملات، مناطق مورد حمله واقع شده، نوع تجهیزات، هواپیما یا توپخانه‌ای که با آن بمباران انجام می‌شد، نوع گازها و بسیاری موارد دیگر در این مجموعه آورده شده است.

وی با ارائه توضیحاتی در خصوص سرفصل‌ موضوعات مطرح شده در این کتاب گفت: «جنایات جنگی» در 12 فصل تدوین شده که شامل "تاریخچه جنگ‌های شیمیایی"، "عوامل شیمیایی و کاربرد آنها در جنگ‌ها"، "عراق و دستیابی به سلاح‌های شیمیایی"، "کاربرد سلاح‌های شیمیایی از دوره اشغال تا ورود ایران به خاک عراق"، "بمباران شیمیایی در عملیات خیبر و اقدامات دیپلماتیک ایران"، "افزایش حملات شیمیایی عراق در عملیات بدر و اقدامات سیاسی ایران" است.

نیکخواه بهرامی ادامه داد: "بمباران گسترده فاو؛ اوج جنگ شیمیایی عراق علیه ایران"، "تکرار بمباران شیمیایی گسترده در منطقه شلمچه"، "فاجعه شیمیایی حلبچه (دولت بعث علیه ملت)"، "حملات شیمیایی عراق در مقطع پایانی جنگ"، "برون افتادن رازها"، " جمع‌بندی نتایج همه حملات شیمیایی و بررسی تمامی مواضع سازمان‌های بین‌المللی" از دیگر عناوین فصول دوازده‌گانه این کتاب است.

وی گفت: در زمان جنگ این مشاهدات و اسناد با عکس و اسناد دیگر در مرکز «ش م ر» جمع‌آوری و دسته‌بندی می‌شد تا به فرماندهی قرارگاه گزارش شود. سپس از طریق فرماندهی جنگ این اسناد را به وزارت خارجه ارسال می‌کردیم تا از مسیر دیپلماتیک به سازمان ملل، دبیر کل شورای امنیت، صلیب سرخ جهانی و سازمان خلع سلاح برای پیگیری تحویل داده شود.

فرمانده قرارگاه پدافند شیمیایی دوران دفاع مقدس ابراز داشت: هدف از ارسال این اسناد به مراکز بین‌المللی، شناساندن چهره دشمن متجاوز و حامیان آنها به جوامع جهانی و البته دادخواهی جمهوری اسلامی ایران بود. در این میان یکی از خواسته‌های اصلی ایران پس از توقف استفاده از این سلاح‌ها، درخواست حضور کارشناسان بین‌المللی در ایران برای مشاهده اثرات این سلاح‌ها بر روی رزمندگان به منظور تنبیه متجاوز و شناساندن حامیان او بود.

وی ادامه داد: البته بعد از جنگ وقتی آمریکا در پی حمله عراق به کویت به آن کشور حمله کرد، در این زمان بین آمریکا و عراق در رابطه با کویت تضاد منافع پیش آمد و در پی آن آمریکا، غرب، کشورهای اروپایی و خصوصاً شرکت‌ها در خصوص نحوه تجهیز ارتش عراق به سلاح‌های شیمیایی شروع به افشاگری کردند که این اسناد نیز در کتاب قید شده است.

نیکخواه بهرامی ابراز داشت: اعترافات بالاترین مقامات کشورهای غربی از رئیس جمهور آمریکا تا نخست وزیر انگلستان، آلمان، فرانسه و ... از موارد قابل‌ توجه در این کتاب است. در رسانه‌های غربی حداقل 10 هزار مورد از اعترافات آنها وجود دارد که البته گلچینی از آن موارد در این مجموعه آورده شده است.

فرمانده قرارگاه پدافند شیمیایی دفاع مقدس اظهار داشت: کتاب «جنایت جنگی» در 544 صفحه به صورت مصوٌر با جدول رنگی در 12 فصل به همراه ضمائم تنظیم شده که در تیراژ 2 هزار نسخه و با قیمت پنج هزار تومان به همت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است.

به گزارش توانا، سردار نیکخواه بهرامی، خود یکی از قربانیان سلاح‌های شیمیایی است که به عنوان مسئول تبلیغات قرارگاه‌های جنوب و کربلا و فرمانده پدافند شیمیایی در 8 سال دفاع مقدس، پس از جنگ به منظور افشای جنایات عراق، نگارش کتاب‌هایی در این خصوص را آغاز کرده است.

 از جمله کتاب‌های این نویسنده، «ماشین روحیه» است که در سال 76 منتشر شد و در بردارنده خاطراتی است که نویسنده مسئولیت تبلیغات جنگ را به عهده داشته است. در این کتاب به نحوه فعالیت‌های فرهنگی و هنری رزمندگان اعم از رسانه‌ها، طراحان، کارگردانان و ... پرداخته شده است.

کتاب «گاه شمار حملات شیمیایی عراق در 8 سال دفاع مقدس» نیز اثر منتشر شده دیگری از نیکخواه بهرامی است که به صورت جداول آماری، میزان حملات شیمیایی را در دوران دفاع مقدس بررسی کرده است و در سال 89 به همراه لوح فشرده آن وارد بازار نشر شد.(فارس)


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/6/19:: 8:59 صبح     |     () نظر

: بروجردی اولین ستاد مشترک کشور را در کردستان تشکیل داد و با هماهنگ کردن نیروهای سپاه،ارتش و ژاندارمری، تمام توان و قدرت آنها را در یک خط و به سوی یک هدف، منسجم کرد. یک بار ضدانقلاب او را که فرمانده منطقه هفت بود به اسارت گرفت و در مقابل آزادیش خواهان امتیازاتی فراوان شد ولی به کمک رزمندگان، از اسارت جان سالم به در برد.

 محمد بروجردی (مسیح کردستان) در سال 1333هجری شمسی در روستای «دره گرگ» از توابع شهرستان بروجرد استان لرستان به دنیا آمد. او در ابتدای عمر و در شش سالگی، پدرش را از دست داد. پس از فوت پدرش به ناچار با مادر، خواهران و برادرانش به تهران آمدند و در یکی از محلات جنوب شهر، خانه ای را اجاره کردند و در آن سکنی گزیدند.

محمد کوچک برای گذران زندگی مشغول به کار شد و همزمان، تحصیلات دوران ابتدایی را نیز به پایان رساند. مادر زحمتکش او ،‌با پنج فرزند در خانه‌ای قدیمی و پر از مستاجر در خیابان مولوی تهران اتاقی اجاره کرده بود و همه اعضای خانواده برای درست زیستن، کار می‌کردند. خواهرها و مادر در منزل و برادرها در مغازه‌ای واقع در پیچ شمیران.

محمد دوران سخت کودکی را پشت سر گذاشت و دوران نوجوانی و جوانی را آغاز کرد. همزمان با آغاز دوره جوانی، با روحانیت مبارز آشنا شد و در محضر پر برکت ایشان ،مبانی تفکرات اسلام ناب محمدی را فراگرفت.

او از طریق همین روحانیت مبارز و انقلابی،با عقاید و تفکرات فیاض رهبر کبیر انقلاب اسلامی آشنا و از سرچشمه بی‌دریغ آن سیراب گشت و تمام توان خود را برای مبارزه با حکومت ظالم شاه به کار بست.

این تلاش با کمک دوستان و همراهان به ثمر نشست و به شکل سامان یافته‌ای درآمد. دستاورد آن، گروهی تحت عنوان « گروه توحیدی صف» بود. فعالیتهای گروه شامل کلاس‌های سیاسی،مذهبی و نظامی بود. همچنین حرکت‌های مبارزاتی علیه شاه خائن از فعالیت‌های دیگری بودکه کم کم شکل گرفت.

محمد یک سال بعد به خدمت سربازی فراخوانده شد. او که علاقه‌ای به خدمت در ارتش شاهنشاهی نداشت،‌از خدمت سربازی گریخت و قصد آن داشت که برای دیدار با مقتدای خود امام خمینی به عراق برود که در مرز دستگیر شد و او را برای انجام خدمت اجباری به تهران آوردند. پس از دو سال خدمت و تحمل سکوت،‌ مبارزات سیاسی خود را دوباره آغاز کرد.

پس از مدتی ارتباط با سازمان‌های فرهنگی،‌شروع به چاپ،‌تکثیر و پخش اعلامیه‌های حضرت امام (ره) کرد. او اعلامیه‌های حضرت امام را که در تیراژ وسیع تکثیر می‌شد،‌به کمک دیگران در سطح شهر تهران و سراسر کشور پخش می‌کرد. در سال 1354 توسط ماموران رژیم شاه دستگیر شد و مدتی را در زندان دژخیمان به سر برد. در سن 17 سالگی ازدواج کرد. ازدواج او در محیطی ساده و با صفا انجام گرفت؛ در یک اتاق ساده با چند نفر از بستگان نزدیک. ثمره این ازدواج دو فرزند به نامهای حسین و سمیه است.

پس از کشتار 19 دی ماه قم و به خون آغشته شدن خاک مقدس این شهر، محمد عملیات نظامی را آغاز کرد. از جمله فعالیت‌های نظامی آن دوره می‌توان به انفجار رستوران خوان سالار(عشرتکده جاسوسان آمریکایی)، انفجار اتوبوس حامل آمریکایی‌ها در لویزان، خلع سلاح قرارگاه پلیس،انفجار کارخانه برق کاخ نوجوانان منطقه شوش و شرکت در تصرف پادگان جمشیدیه و رادیو و تلویزیون اشاره کرد که محمد در عملیات آخر که به آن اشاره شد، از ناحیه پا مجروح شد.

پیوند گروه « توحیدی صف» با شش گروه دیگر منجر به تشکیل « سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» شد. وی هنگام ورود حضرت امام به میهن اسلامی،به اتفاق برادر« رفیق دوست»،مسئولیت حفاظت از ایشان را به عهده گرفت.

در روز 12 بهمن،‌محمد به عنوان فرمانده گروه، ‌لباس روحانیت پوشید. اسلحه را زیر عبایش پنهان کرد و وارد فرودگاه شد. بعد از ورود امام(ره) مسئولیت حفاظت ایشان را در مدرسه علوی به عهده داشت و لحظه‌ای از این امر مهم غفلت نکرد. از ابتدای تشکیل سپاه، به عنوان یکی از معاونان پادگان ولیعصر(عج) در قسمت عملیات مشغول به کار شد. او از همان ابتدا، فرمانده عملیات کردستان بود و تمام حرکات مذبوحانه دشمن را زیر نظر داشت.

بعد از پیام تاریخی امام خمینی در روز 25 مرداد سال 1358 به اتفاق رزمندگان اسلام با رشادت‌ها و ایثارگری‌های فراوان، ضدانقلاب را از منطقه کردستان بیرون راندند. پس از چندی به سمت فرماندهی عملیات غرب کشور منصوب شد و همچنان به پاکسازی مناطق کردستان ادامه داد.

مسیح کردستان و پیشمرگ‌های کرد

با تشکیل سازمان « پیشمرگان مسلمان کرد» و مطرح کردن آن در شورای عالی سپاه و تصویب این طرح ، به کمک دو تن از اعضای شورای انقلاب یعنی مظلوم آیت‌الله بهشتی و حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، ‌مسئولیت آن را خود به عهده گرفت. بعد از منطقه‌ای شدن سپاه پاسداران در سطح کشور، او به عنوان فرمانده منطقه هفت سپاه که شامل استانهای همدان،باختران( کرمانشاه)، کردستان و ایلام بود، برگزیده شد.

پس از مدتی، پیشنهاد تشکیل قرارگاه حمزه سیدالشهداء‌ را داد. اما پس از تشکیل قرارگاه، فرماندهی آن را که یه او پیشنهاد شده بود، نپذیرفت و با اصرار زیاد، به سمت قائم مقام قرارگاه منصوب شد.

تشکیل تیپ ویژه شهدا یکی دیگر از ابتکارات محمد بود. بروجردی اولین ستاد مشترک کشور را در کردستان تشکیل داد و با هماهنگ کردن نیروهای سپاه،ارتش و ژاندارمری، تمام توان و قدرت آنها را در یک خط و به سوی یک هدف، منسجم کرد. یک بار ضدانقلاب او را که فرمانده منطقه هفت بود و مرتب در جبهه‌های غرب کشور حضور پیدا می‌کرد و موجب تقویت روحیه نیروها بود به اسارت گرفت و در مقابل آزادیش خواهان امتیازاتی فراوان شد ولی به کمک رزمندگان، از اسارت جان سالم به در برد. چندین بار در حین درگیری با ضدانقلاب مجروح و مدتی بستری شد. یک بار هم هلی کوپتر حامل او مورد اصابت گلوله‌های دشمن قرار گرفت و سقوط کرد، ولی باز از آن حادثه هم جان سالم به در برد.

روز شهادت

مسیح کردستان چند روز قبل از شهادت با برادرش در تهران تماس می‌گیرد و از او می‌خواهد تا خانواده‌اش را به ارومیه بیاورد. در خردادسال 1362 تصمیم می‌گیرند تا محلی را برای استقرار تیپ شهدا انتخاب کنند. برای دیدن مکانی که در نظر بود، همراه با پنج نفر دیگر از مهاباد به طرف محل جدید حرکت می‌کند. به سه راهی مهاباد- نقده که می‌رسند به بروجردی پیشنهاد می‌کنند تا در همان جا بماند و دیگران برای بازدید محل بروند اما او نمی‌پذیرد. با اصرار زیاد ، یک ماشین که بر روی آن مسلسل دوشکا کار گذاشته شده بود، در پیشاپیش ماشین آنها حرکت می‌کند و دو نفر از نیروها هم در آن ماشین می‌نشینند. از سه راهی تا محل مورد نظر برای اردوگاه حدود یک کیلومتر جاده خاکی بوده است. هنگامی که ماشین او به محل می‌رسد در حالی که فاصله‌اش با ماشین دوم، پنجاه متر بیشتر نبود، صدای انفجار مهیبی به گوش می‌رسد. ماشین از زمین بلند شده و تمامی افراد از آن به بیرون پرتاب می‌شوند.

محمد چند متری دورتر ازماشین افتاده بود و هنگام شهادت، هنوز تبسم بر لبانش داشت چنان که در زندگیش همیشه چنان بود؛ ویژگی‌ای که خبر از آرامش روحی و ایمان قلبی آن بنده برگزیده خداوند می‌داد.

بعد از شهادت محمد بروجردی ،‌مردم شهر سنندج در مراسم پرشکوهی در بزرگداشت آن شهید شرکت کردند. پیکر شهید محمد بروجردی از سرزمین مظلوم کردستان به شهر تهران انتقال یافت، ولی یاد و خاطرات او همواره در آن منطقه باقی خواهد ماند.(ایسنا)


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/6/19:: 8:55 صبح     |     () نظر

در حال حاضر مجموع نتایج تحقیقات بلند مدت انجام شده بر روی گروه های جمعیتی مختلف نشان می دهند افرادی که رژیم غذایی آنها حاوی مقادیر زیادی گوشت، غذاهای فرآوری شده، غذاهای تخمیر شده، دسر، شیرینی جات، شکلات، غلات بدون سبوس، لبنیات چرب و تنقلات است، بیشتر علائم افسردگی را گزارش می کنند خبر خوب آن است که افرادی که رژیم غذایی شان بیشتر بر پایه سبزیجات، میوه جات و ماهی است، کمتر به افسردگی مبتلا می شوند. این نتایج تایید کننده یافته هایی است که ارتباط مثبتی بین استفاده از رژیم غذایی مدیترانه ای (مصرف بیشتر ماهی، سبزیجات و میوه جات و مصرف کمتر گوشت و لبنیات ) و شیوع کمتر بیماری پارکینسون و آلزایمر گزارش کرده اند.

آیا اسیدهای چرب ضروری هم موثرند؟
 


اسیدهای چرب ضروری بخصوص امگا 3 و امگا 6 در ساخته شدن هورمون های مغزی مانند دوپامینو سروتونین نقش مهمی دارند. مطالعات نشان می دهند که افسردگی با نسبت اسید چرب امگا 6 با امگا 3 مرتبط است. هر چه نسبت امگا 6 به امگا 3 بالاتر باشد، احتمال بروز افسردگی افزایش می یابد، بنابراین خوردن منظم غذاهای حاوی امگا 3 باعث ایجاد تعادل در نسبت امگا 6 به 3 می شود و می تواند در درمان افسردگی موثر باشد. منابع سرشار از امگا3ماهی آب های سرد مانند ماهی تن و سالمون هستند. با اینکه بهترین نوع امگا 3 در روغن ماهی یافت می شود، اما نکته مهم این است که این ماهی ها اغلب همراه متیل جیوه هستند که می تواند باعث مسمومیت هایی شود و این موضوع برای زنان باردار و شیرده اهمیت زیادی دارد، بنابراین انتخاب ماهی و مکمل روغن ماهی مناسب بسیار مهم است. منابع دیگر امگا 3 شامل سبزیجات سبز تیره، روغن های کانولا، آفتابگردان و بذر کتان هستند. گردو نیز منبع خوب امگا 3 است. تخم کدو تنبل، تخم آفتابگردان، کنجد و روغن بذر شاه دانه، روغن سویا و ذرت منابع غنی از امگا 6 می باشد، بنابراین همانطور که می بینید در رژیم غذایی امروز اکثر افراد مقدار منابع امگا 6 دریافتی بسیار بالاتر از منابع امگا 3 است که این موضوع به نفع سلامتی نیست.

روی:
 


کاهش مقدار روی در بدن علاوه بر کاهش اشتها و ایجاد خستگی، باعث بروز افسردگی می گردد، بنابراین برای جلوگیری از بروز افسردگی باید روزانه به مقدار کافی از منابع غذایی روی استفاده کنید. این منابع غذایی عبارتند از:گوشت، جگر، میگو، تخم مرغ، تخم کدو حلوایی، جوانه گندم، گوجه فرنگی، قارچ، سویا، سبوس گندم، کنجد، کاکائو، تخم آفتابگردان، برنج، ذرت، نان سبوسدار(مثل نان سنگک)، جو، پنیر، حبوبات مثل نخود و لوبیا قرمز، عدس، آجیل مخصوصاً بادام، بادام زمینی، کره بادام زمینی و برنج قهوه ای.
یادآور می شود آنتی بیوتیک ها به ویژه تتراسایکلین، داروهای مدر، داروهای کورتون دار و داروهای ضد بارداری باعث کاهش جذب منابع روی می شوند. بنابراین افرادی که از این داروها استفاده می کنند، باید نسبت به وجود منابع غنی روی در برنامه غذایی روزانه دقت کنند.

آهن:
 


کمبود آهن نیز در ایجاد افسردگی نقش دارد. منابع غنی از آهن مانند گوشت، ماهی، حبوبات(نظیر لوبیا و عدس)، جگر، میوه های خشک، آب آلبالو، خرما، کشمش، سبزیجات برگ تیره، تخم مرغ و غلات غنی شده صبحانه و مغز دانه ها می باشد.
افرادی که از آسپرین، کاپتوپریل، سایمتدین، انالاپریل، فاموتیدین، ایبوپروفن، هیدروکسید منیزیم، ناپروکسن و رانیتیدن استفاده می کنند، باید از آهن بیشتری به صورت مکمل با مشورت با پزشک، یا از طریق غذاهای غنی از آهن استفاده کنند.

پروبیوتیک ها چگونه با این موضوع مرتبط هستند؟
 


قطعا مطلبی که در این بخش به عرضتان می رسانم برایتان بسیار تازگی دارد. شاید شما کمتر شنیده باشید که عملکرد سیستم ایمنی با عملکرد مغزی و رفتار مرتبط است. در حقیقت دستگاه گوارش با میلیاردها باکتری مفید ساکن در آن که تنوع آنها از تنوع سلول های بدن خود انسان بیشتر است، بزرگترین بخش سیستم ایمنی بدن ما را تشکیل می دهد.
سال ها قبل از کشف میانجی های التهابی در سیستم ایمنی برای اولین بار دکتر ژولیوس و گنر برنده جایزه نوبل سال1927 اعلام کرد که موادی که برای مبارزه با عوامل بیماریزا در بدن تولید می شوند، بر تمام جنبه های پاتوفیزیولوژیک مرتبط با افسردگی موثرند.
امروز می دانیم که دستگاه گوارش محل تولید بسیاری از سیتوکین های التهابی است که برای مبارزه با عفونت ها تولید می شوند و این سیتوکین ها باعث تغییر عملکرد هورمونی عصبی در مغز و در نتیجه بروز اضطراب می شوند. وجود ارتباط مثبت بین این مواد التهابی و ایجاد سندرم خستگی مزمن و اضطراب در مطالعات متعددی نشان داده شده است، بنابراین بین دستگاه گوارش به عنوان بخش مهمی از سیستم ایمنی و مغز ارتباط بسیار جالبی وجود دارد.
استفاده از پروبیوتیک ها نظیر بیفیدوباکتر با کاهش تجمع باکتری های تولید کننده سم در دستگاه گوارش که بر مغز موثرند همچنین با تغییر سطح مواد التهابی، تاثیر بر سطح تریپتوفان مغز و تاثیر بر متابولیسم در مناطق خاصی از مغز بیش از پیش مورد توجه محققین در درمان افسردگی و اضطراب قرار گرفته اند.
در سال2007 گزارش های جالبی از مراکز تحقیقاتی مختلف نسبت به تاثیر مثبت محصولات حاوی پروبیوتیک ها و همچنین مکمل پروبیوتیک در بهبود سندرم خستگی مزمن و کاهش افسردگی و اضطراب منتشر شده است و این موضوع در صدر موضوعات مورد تحقیق در حوزه نو ظهور تحقیقات ارتباط متقابل ایمونولوژی و رفتار است.

ویتامین های گروهB:
 


بسیاری از ویتامین های گروهB بویژه B6 ،B12 و فولات(B9) برای ساخته شدن موادی که بر خلق و خو و سایر عملکردهای مغزی تاثیر می گذارند لازمند، اما میزان نقش آنها در ایجاد افسردگی کاملا مشخص نیست. یافته های پژوهش های انجام شده بیشترین ارتباط افسردگی را با کاهش میزان اسید فولیک در بدن نشان داده اند و گفته شده است که بین 15تا38درصد افرادی که افسردگی دارند، دارای سطح پایین تر اسید فولیک هستند. نکته حائز اهمیت آن است که کاهش مقدار اسید فولیک بر کیفیت درمان و شدت افسردگی نیز موثر شناخته شده است. بنابراین مناسب است افرادی که در بلند مدت از داروهایی که با اسید فولیک تداخل دارند(نظیر آنتی اسیدها، کاربومازپین، تری آمترین، ضد بارداری، متفورمین، سولفاسالازین و ضد التهاب های غیر استروییدی) استفاده می کنند از مکمل اسید فولیک با فاصله زمانی مناسب استفاده نمایند. خاطر نشان می شود افراد مبتلا به سرطان و افرادی که از متوتروکسات، فنوباربیتال، پریمدن و پری متامین استفاده می کنند، از مکمل اسید فولیک بدون مشورت با پزشک استفاده نکنند
سطح پایین ویتامین های گروه B می تواند ناشی از رژیم غذایی نامناسب و یا عدم توانایی در جذب ویتامین دریافتی نیز باشد. سالمندان، گیاهخواران، مبتلایان به بیماری های گوارشی، زخم معده، بیماری کرون و سلیاک در معرض کمبود این ویتامین ها هستند.
البته باید بدانید چنانچه کمبود هر یک از این ویتامین ها وجود داشته باشد، گرچه دریافت مکمل می تواند کمک کننده باشد. اما هیچ مکملی نباید جایگزین روش های درمانی موثر نظیر استفاده از داروهای ضد افسردگی و یا مشاوره های روان درمانی باشد.
وجود منابع غذایی زیر در رژیم غذایی تامین کننده نیاز به ویتامین های گروه B خواهد بود و می تواند به بهبود کاهش حافظه، آشفتگی های روحی، افسردگی، بی حالی و اضطراب کمک کند.
تیامین(B1): غلات صبحانه، نخود فرنگی، تخمه آفتابگردان، جوانه گندم، کنجد، سویا، آجیل(بخصوص بادام هندی، بادام، گردو)، حبوبات بخصوص نخود، لوبیا، عدس، گندم سبوسدار، سیب زمینی، گندم سیاه یا چاودار.
نیاسین(B3): عصاره مخمر، مخمر آبجو، پنیر، بادام زمینی، کره بادام زمینی، کنجد، برنج قهوه ای، آرد سبوس دار، جوانه گندم، نان سبوس دار، جو، حبوبات مخصوصاً نخود.
بانتوتنیک اسید(B5): لوبیا، بادام زمینی، کره بادام زمینی، حبوبات مخصوصاً نخود و سویا، قارچ، آجیل به خصوص بادام هندی و فندق، آووکادو، کلم بروکلی، آرد جوی دو سر.
B12: جگر، شیر، پنیر، تخم مرغ و ماهی.
پیریدوکسین(B6): جوانه گندم، آرد جوی دو سر، آجیل(مخصوصاً گردو)، حبوبات (مثل سویا، عدس، لوبیا)، جو، موز، بادام زمینی، کره، بادام زمینی، آووکادو، گندم، کشمش.
بیوتین(B7): تخم مرغ، جگر، گل کلم، قارچ، موز، هندوانه، توت فرنگی و بادام زمینی.
اسید فولیک(B9): حبوبات پخته بخصوص انواع لوبیا، اسفناج، کاهو، جوانه گندم، کلم پیچ، کلم، باقلای سبز، زرده تخم مرغ، گوشت گاو، مرکبات و جگر.
منبع: دنیای تغذیه شماره

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/6/18:: 8:52 صبح     |     () نظر

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره
صفحه‌های دیگر
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها