امام حسین(علیه السلام)فرمودند: بزرگی، در سازگاری با بستگان و تحمل لغزش دیگران است.
|
|
کلمات کلیدی:
بهانهاش هم در اغلب موارد داشتن چاقی و اضافهوزن است، اما در برخی موارد نیز حفظ سلامتی و تناسباندام چنین الگویی را برای وعده شام افراد توصیه میکند ولی نکته مهم اینجاست که متخصصان تغذیه هرگز حذف هیچ وعده غذایی و از جمله وعده شام را توصیه نمیکنند و بر دریافت هر چهار گروه مواد مغذی، یعنی نان و غلات، میوه و سبزیجات، تخممرغ و گوشت، چربیها و روغنها در سه وعده اصلی تغذیهای شامل صبحانه، ناهار و شام و سه نوبت میانوعده، بر محور تعادل، تناسب و تنوع تاکید دارند.
حذف وعدههای غذایی در برخی افراد حتی میتواند بسیار آسیبزننده باشد. به طوری که دکتر تیرنگ نیستانی، متخصص تغذیه و رژیمدرمانی و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در گفتوگو با جامجم میگوید: بینظمی در وعدههای غذایی و حذف برخی وعدهها در افرادی که مشکل وزن، چربی خون و کبد چرب دارند میتواند بشدت مشکلزا باشد.
به بیان دیگر، با مصرف انواع مواد غذایی طی روز میتوان نیاز به انرژی و مواد مغذی گوناگون را تأمین کرد، ولی در این زمینه توجه به سه اصل تعادل، تنوع و تناسب در دریافت مواد مغذی در برآوردن کامل کالری یا میزان انرژی روزانه و حفظ سلامت برای تمام سنین دارای اهمیت است.
چرا شام نمیخورید؟
متخصصان تغذیه برای تنظیم یک برنامه غذایی مناسب، در ابتدا با توجه به ویژگیهای هر فرد شامل قد، وزن، سن، جنس، فعالیت بدنی و وضعیت جسمانی نیاز روزانهاش به انرژی را تخمین میزنند و سپس با تعیین سهم هر یک از درشتمغذیها (کربوهیدرات، پروتئین و چربی) در تأمین این نیاز، در قالب وعدهها و میانوعدههای مختلف، مقدار مجاز مصرف هر یک از گروههای اصلی غذایی را تعیین میکنند.
بر این اساس، هر یک از وعدههای غذایی روزانه باید سهم مشخصی از انرژی و مواد مغذی را فراهم کند. دکتر نیستانی با تاکید بر اینکه حذف هر یک از وعدههای غذایی میتواند به بدن آسیبهای جدی وارد کند، میافزاید: بسیاری بر این باورند که بهخاطر داشتن اضافهوزن بهتر است از خوردن وعده شام پرهیز کنند، در حالی که اگر در تامین مواد مغذی در وعده شام اصل تعادل را رعایت کنیم، حتی خوردن برنج هم نمیتواند مضر تلقی شود. به بیان دیگر، اگر بدانیم میزان کالری دریافتی از یک کف دست نان، معادل پنج قاشق برنج کم روغن است دیگر منعی برای داشتن این میزان برنج حتی در وعده شام وجود ندارد.
این متخصص تغذیه ادامه میدهد: متاسفانه ما اغلب خواسته یا ناخواسته کالری اضافی به بدن وارد میکنیم و اضافهوزن ناشی از این مسأله را به خوردن شام نسبت میدهیم.
شاید بسیاری خوردن هر میزان میوه و سبزی را در وعدههای روزانه بلامانع بدانند، اما نکته مهم اینجاست که حتی میوه و سبزیجات نیز باید به اندازه مصرف شود وگرنه اضافهوزن یا سایر عوارض چون بالارفتن میزان قند را به دنبال خواهد داشت. پس در هر وعده غذایی رعایت تناسب نیز در تامین مواد غذایی ضروری است.
یعنی سن، شرایط فیزیکی، نوع شغل و ابتلا به برخی بیماریها باید در تعیین الگوی غذایی افراد در نظر گرفته شود. به بیان دیگر، وعدههای غذایی یک کارگر معدن سی ساله باید با یک خانم شصت ساله خانهدار متفاوت باشد.
گرسنگی هنگام خواب، ممنوع
خوب است بدانید از طریق صبحانه 20 تا 25 درصد از کالری مورد نیاز روزانه، 25 تا 30 درصد آن از ناهار و 25 درصد از وعده شام تامین میشود و بقیه هم از طریق میانوعدهها کسب میشود.
بنابر توصیه متخصصان تغذیه، بهترین الگوی تغذیهای روزانه برای همه افراد مبتنی بر افزایش تعداد وعدهها در روز و کاهش حجم و مقدار مصرف در هر وعده غذایی شکل میگیرد؛ اما در هیچ الگوی تغذیهای حذف وعده شام و خوابیدن با شکم گرسنه توصیه نمیشود.
دکتر نیستانی با تاکید بر اینکه حذف وعدههای غذایی و بخصوص شام در اکثر مواقع، نهتنها به کاهش وزن مناسب و پایدار منجر نمیشود، بلکه فرد را با مشکلات تغذیهای نیز رو به رو میکند، میگوید: محدوده طبیعی قند خون بین 70 تا 100 میلیگرم است که با صرف مواد غذایی در هر وعده افزایش پیدا میکند. اما در یک شخص سالم و طبیعی پس از گذشت دو ساعت از هر وعده غذایی، قند خون دوباره به میزان پایهاش برمیگردد و احساس گرسنگی تدریجی به فرد دست میدهد.
این متخصص تغذیه اضافه میکند: حال اگر شخصی از خوردن شام امتناع کند، به دنبال گرسنگی و در واقع پایینآمدن سطح قند مورد نیاز مغز، سطح سوخت و ساز بدن پایین میآید و برای مغز چارهای باقی نمیماند جز اینکه پروتئینهای ماهیچهای بدن را فدا کند تا انرژی مورد نیاز خود را فراهم کند و این امر در درازمدت میتواند به تحلیل عضلانی شخص منجر شود. بخصوص اگر شخصی میخواهد وزن خود را کم یا در سطح مطلوبی حفظ کند باید سوخت و ساز بدن خود را بالا ببرد و با حذف وعده غذایی شام، کاملا برعکس عمل میکند.
فراموش نکنید کسانی که شام نمیخورند و صبحها نیز دیر از خواب بلند میشوند، بدنشان برای تامین میزان انرژی مورد نیاز خود ناگزیر به سوزاندن بافت چربی، آن هم به صورت ناقص میشود که از عواقب آن سردرد، تهوع و سوءتغذیه است.
فقط یک بشقاب سالاد
بیشک حذف هر وعده غذایی ـ بخصوص وعدههای اصلی ـ ناخودآگاه با جبران آن در سایر وعدهها همراه خواهد بود. به عنوان مثال، کسانی که شام نمیخورند، معمولا مقدار مصرف خود را در ناهار، عصرانه یا صبحانه روز بعد افزایش میدهند و در بعضی موارد نیز به خاطر گرسنگی، تمایل به خوردن تنقلات پرکالری مانند شیرینی، شکلات، بستنی و به اصطلاح خوردهخوری روی میآورند که خود زمینه ایجاد اضافهوزن یا چاقی را فراهم میآورد.
دکتر نیستانی با تاکید بر اینکه نخوردن شام برای هیچکس حتی افراد چاق مجاز نیست، میگوید: البته خوردن یک بشقاب سالاد مملو از سبزیجات متنوع یا حتی یک لیوان شیر به همراه یک یا دو سهم میوه میتواند برای برخی وعدهها در هفته و نه هر شب، مناسب تلقی شود. اما نکته مهم، تنظیم برنامه غذایی هفتگی به گونهای است که سهم مشخصی از نیاز روزانه را فراهم کند و نیز شرط تنوع در آن رعایت شود.
با در نظر گرفتن نکاتی که گفته شد، درمییابیم اهمیت مقدار مصرف در هر وعده، مهمتر از نوع غذای مصرفی است.
به بیان دیگر، چنانچه انرژی دریافتی از حد مورد نیاز بدن تجاوز نکند، میتوان براحتی و بدون ترس از چاقی، از انواع غذاها و مواد غذایی در وعده شام در هر جایی اعم از منزل، مهمانی یا رستوران استفاده کرد.
فراموش نکنید در بسیاری موارد حجم و تنوع وعدههای غذایی و بخصوص شام را مناسبات اجتماعی و فرهنگی تعیین میکند، پس حتی متخصصان تغذیه نمیتوانند یک الگوی غذایی ثابت و مشخص را برای همه افراد توصیه کنند.
کلمات کلیدی:
گیاهان دارویی مختلفی وجود دارد که میتواند با کاهش قند خون به کنترل قند خون بیمار دیابتی کمک کند ولی نکته بسیار مهم این است که بیمار دیابتی هرگز نباید داروهای شیمیایی کاهنده قند خون را بدون نظر پزشک متخصص خود قطع کند بنابراین هنوز هم داروی اصلی کنترل قند خون برای بیماران دیابتی داروهای شیمیایی است.
اما روشهای مختلفی در طب مکمل و سنتی وجود دارد که میتواند به کاهش قند خون کمک کرده و همچنین از عوارض دیابت بکاهد یا آن را درمان کند.
تغذیه صحیح، نقش بسیار مسلمی در کنترل روند بیماری دیابت دارد. توصیه مهم در این زمینه، توجه به کیفیت و کمیت غذا و نیز زمان غذاخوردن است. حجم غذای کمتر و وعدههای غذایی بیشتر، دریافت کالری کافی (نهکم و نه زیاد) نیز مهم است.
کلم بروکلی، کرفس، سیر، پیاز، جو و سویا از جمله مواد غذایی است که میتواند به کاهش قند خون کمک کند.
سبزیجات، برگ سبز برخی گیاهان، آجیل و مغزها ـ که حاوی مقادیر زیادی منیزیم است ـ نیز میتواند در کنترل قند خون و جلوگیری از عوارض سیستم عصبی دیابت نقش داشته باشد. مواد غذای حاوی روی (
دارچین و زنجبیل نیز از جمله گیاهان دارویی است که اثرات کاهنده قند خون دارد. مطالعات مختلف، تاثیرات جنسینگ را نیز در کاهش قند خون و کمک به درمان برخی عوارض دیابت نشان داده است.
هندوانه ابوجهل از جمله گیاهان دارویی است که در طب سنتی، مصرف آن در دیابت تاکید شده است.
گیاه خیار تلخ (
میوه زغالاخته، برگ زغالاخته و زرشک نیز در کاهش قند خون موثر است. برخی ترکیبات هومیوپاتی میتواند تاثیرات مثبتی در کنترل قند خون داشته باشد. از سوی دیگر فعالیت بدنی مناسب، ورزش روزانه و مصرف نکردن دخانیات از جمله توصیههای مهم در جلوگیری از عوارض دیابت است.
طب سوزنی نیز میتواند به بازگرداندن تعادل و سلامت سیستم غدد بدن کمک کند و همچنین در کاهش کنترل قند خون موثر باشد.
همچنین طب سوزنی، روش درمانی بسیار خوبی در درمان برخی عوارض دیابت بویژه مشکلات سیستم اعصاب (نوروپاتی دیابتی) مانند مشکلات حسی، گزگز و داغ شدن اندام تحتانی باشد.
باز هم باید تاکید کرد توصیههای فوق فقط روشهای کمکی در کنترل بیمار دیابت است که میتواند به کاهش میزان مصرف داروی شیمیایی دیابت کمک کند، البته آن هم باید با مشورت پزشک صورت بگیرد و بیمار هرگز نباید خودسرانه داروی شیمیایی خود را قطع کند.
Zink ) نیز میتواند به تولید انسولین کمک کند.bitter melon) نیز تاثیرات ثابتشدهای در کاهش قند خون دارد، بنابراین امروزه ترکیبات مختلفی از این گیاه برای کمک به کنترل قند خون تولید میشود.کلمات کلیدی:
جام جم آنلاین: تقریبا 80 درصد ادراک ما از محیط، بستگی به حس بینایی دارد، اما بتازگی یک تحقیق، سوالی چالشبرانگیز را در این مورد به وجود آورده: «نقش مغز در بینایی مهمتر است یا نقش چشم؟»
یافتههای اخیر نشان میدهد احتمالا مغز یک نوع حشره میوهخوار نقش موثرتری در سیستم بینایی این حشره نسبت به چشم او ایفا میکند. بنا بر آخرین مطالعات انجام شده روی این حشره، توانایی مغز در ایجاد تصاویر واحد و پیچیده از اطلاعات نوری دریافت شده بسیار مهمتر از تاثیر اندام بینایی یا چشم است. محققان دانشگاه ویرجینیا به این نتیجه رسیدهاند که مغز لاروهای این نوع حشرات میوهخوار با کمک چشمهای خیلی ابتدایی آنها که تنها 24 گیرنده نوری دارند، تصاویر واضحی از دنیای پیرامونی در اختیار آنها قرار میدهد. لازم به یادآوری است که چشم انسان بیشتر از 125 میلیون گیرنده نوری دارد. نور کافی یا همان ورودی لازم امکان تبدیل دادهها به تصویر را برای مغز نسبتا بزرگ این حشرات فراهم میکند. دکتر بری کوندرون، نوروبیولوژیست از دانشگاه ویرجینیا معتقد است این یافتهها تصور انسان از دیدن را دگرگون خواهد کرد. نتایج تحقیقات حاکی از آن است که در فرآیند دیدن، دادههای ورودی به اندازه تجزیه و تحلیل مغز اهمیت ندارند. در این مورد بخصوص،مغز لارو این حشره این قابلیت را دارد که حداقل دادههای ورودی بصری را تجزیه و تحلیل کند. آغاز تحقیقات جمعی از دانشجویان پروفسور کوندرون در حین انجام یک آزمایش کاملا متفاوت روی سیستم عصبی این حشرات، متوجه رفتار شگفتانگیز آنها شدند. آنها سپس یکسری آزمایشات تجربی را برای تخمین میزان بینایی لاروهای حشرات میوهخوار انجام دادند. آزمایشات نشان داد زمانی که یک لارو را ته ظرف مخصوص آزمایشگاهی مهار میکنند، سایر لاروها به سمت آن کشیده میشوند و به او در آزادی از شرایطی که در آن اسیر شده، کمک میکنند. شواهد حاکی از آن است که ظاهرا سایر لاروها متوجه تقلای لارو زندانی میشوند و همین امر است که آنها را به سمت آن لارو جلب میکند. محققان تلاش کردند با انجام آزمایشات بیشتر متوجه شوند چگونه این لاروها چنین تحرکی را از طرف لارو به دام افتاده درک میکنند. آنها با کمال شگفتی متوجه شدند این لاروهای نسبتا نابینا قادر به رویت جنبوجوشهای لارو اسیر شده هستند. لاروها با تکان سرهایشان به این سو و آن سو در واقع به نوعی حرکات اطرافشان را اسکن میکنند و همین کار در تشخیص شرایط اطراف به آنها کمک میکند. دانشمندان پس از انجام آزمایشات گوناگون به این جمعبندی رسیدند رفتار لاروها حاکی از آن است که آنها بیشتر از آن که بشنوند یا ارتعاشات را احساس کنند یا حتی بو بکشند، میبینند. این نتیجه به دلیل قدرت دید کم و محدود لاروهای حشرات میوهخوار بسیار شگفتانگیز بود.
نکته: در فرآیند دیدن، دادههای ورودی چشم به اندازه تجزیه و تحلیل مغز اهمیت ندارند. در این مورد بخصوص ظاهرا مغز لارو حشره میوهخوار این قابلیت را دارد که حداقل دادههای ورودی بصری را تجزیه و تحلیل کند پروفسور کوندرون میگوید جواب این معما را باید در مغز بزرگ و تا اندازهای پیچیده حشرات میوهخوار جستجو کرد. حشرات میوهخوار قادرند با آنالیز نقاط نوری، تصاویر مختلف را تا حدودی تشخیص دهند. نحوه دیدن این حشرات شبیه زمانی است که یک ستارهشناس خبره میخواهد با یک تلسکوپ کوچک و با بهره گرفتن از تکنیکهای پیشرفته، محدودیتهای لازم را از سر راه خود بردارد تا بتواند تصویر واضحتری از یک ستاره دوردست داشته باشد. پروفسور کوندرون بر این باور است که بیشتر موجودات زنده میتوانند تصاویر مفید را با حرکت سریع سرشان به اینسو و آنسو اسکن کنند. از طرف دیگر جذب نقاط نوری کافی به مغز آنها این اجازه را میدهد که یک تصویر واضح از کل پیرامون خود داشته باشند. محققان در ادامه آزمایشات تجربی خود با نمایش یک فیلم ویدئویی از یک لارو محبوس، دریافتند لاروهای دیگر کماکان تقلا میکنند تا خودشان را به لارو روی صفحه نمایش برسانند. این رفتار لاروها به دلیل آن که نه ارتعاشی، نه صدا و نه حتی بویی را احساس میکنند، این فرضیه را اثبات میکند که لاروها با همان قدرت محدود بینایی قادر به تشخیص شرایط هستند. محققان دریافتند اگر سرعت نمایش فیلم را کم کنند، لاروها کمتر جذب لارو صفحه نمایش میشوند. جالب اینجاست که لاروها به هیچوجه جلب یک لارو حقیقی اما مرده نمیشوند. حتی لارو زندانی سایر گونههای حشرات نیز برای آنها جذابیتی ندارد. مساله دیگر که محققان را در تائید فرضیهشان مصممتر کرد این بود که لاروها در تاریکی برای پیدا کردن مسیر لارو محبوس دچار مشکل شدند. آیا این یافتهها برای انسان مصداق دارد؟ پروفسور کوندرون در ادامه افزود که ظاهراً این لاروها نسبت به جزئیات محیط بسیار حساس هستند. همین مساله باعث میشود که آنها یک الگوی مناسب برای درک نقش مغز در ارگانیسمهای زنده قلمداد شوند. البته این قاعده در مورد انسانها نیز تا حدودی صدق میکند. پروفسور کوندرون یادآور شد که سر لاروها نقش مهمی در اسکن تصاویر پردازش شده به عهده دارد. همین حرکات ساده سبب میشود که چند ورودی برای پردازش در مغز تهیه شود. در نهایت مغز از همه این اطلاعات یک داده واحد بدست خواهد آورد. رفتار لاروها از این نظر شبیه کنار هم قرار دادن پیکسلها در یک عکس است یا مثل این که شما مجبور به چیدن قطعات یک پازل برای دیدن تصویر آن شوید. به عقیده پروفسور کوندرون حتی اشخاصی که با مشکلات حاد بینایی دست به گریبان هستند نیز تمایل دارند سر خود را کمی اینطرف و آنطرف متمایل کنند. آنها با این حرکت محیط را اسکن میکنند. موضوع وقتی جالبتر میشود که عکسالعمل خودتان را در یک محیط تاریک به خاطر بیاورید. پروفسور کوندرون در انتها افزود که یافتههای اخیر بسی فراتر از تفکرات پیشین بیولوژیستهاست. حشرات میوهخوار یک الگوی ایدهآل برای انجام مطالعات بیشتر روی سلولهای عصب بینایی هستند چرا که این حشرات در مجموع تنها 20 هزار سلول عصبی دارند در حالی که انسانها صد میلیارد یاخته عصبی دارند. حتی شباهتهایی نیز میان نحوه عملکرد یاختههای عصبی در انسان و حشرات میوهخوار وجود دارد. پروفسور کوندرون معتقد است محققان در مدت یکسال میتوانند تمام سیستم عصبی این حشرات را کدگذاری کنند و این کار قطعا راه را برای درک بهتر از نحوه عملکرد یاختههای عصب بینایی در طیف وسیعی از موجودات زنده همچون انسان هموارتر خواهد کرد. مترجم: فرناز حیدری |
کلمات کلیدی:
بستههای اهدایی به جبههها و نامههای درون آن، خاطرات و حکایتهای خاص مربوط به خودش را دارد. "علی هدایتی" رزمنده نوجوان لشکر ویژه 25 کربلا در دوران دفاع مقدس که مدتی از عمر خود را در این لشکر سپری کرده و تماشای ستارگان آسمان هفت تپه را درک کرده است، خاطرهای را از اهدای بستههای هدیه مردم به رزمندگان بیان کرده است که در وبلاگ لشکر 25 کربلا منتشر شده است:
... تابستان بود، گرمای هوا آزارم میداد ولی بیشتر از گرمای هوا این حرارت درونیام بود که اذیتم میکرد، عطشی در وجودم نهفته بود که مرا به سوی خود فرا میخواند و همهاش احساس تنهایی و جدایی از قافله سالار عشق بود که آتش به درونم میزد، دلم دیگر تاب ماندن نداشت و هِی سرود رفتن میخواند. تصمیم گرفتم برای سومین بار به منطقه بروم و باری دیگر شور و حال، صفا و صمیمیت هفت تپه را لمس کنم. اواخر شهریور ماه 66 به همراه کاروان حماسهسازان عاشورا اعزامیان، لشکر ویژه 25 کربلا از شهرستان بابل عازم جبههها شدم.
رسم شمالیها برای اعزام اینگونه بود که معمولاً کاروانهای اعزامی را هر دفعه یکی از شهرها پذیرایی میکرد و اینبار نوبت به شهر زادگاه سردار الهی و غریب لشکر ویژه 25 کربلا، سرلشکر شهید «محمدحسن طوسی»، شهر مذهبی نِکا رسید. شب را با آن شور و حال مثال زدنی در یکی از روستاهای نکا که نزدیکیهای نیروگاه بود، گذراندیم.
بچهها خوشحال بودند و حال عجیبی داشتند، آخر کجای عالم میتوان دید عدهای برای استقبال از مرگ آنقدر خوشحالی کنند؟! شب جمعه بود، عدهای از بچهها مشغول نماز شب و عدهای هم به ندبه و زاری برای فرج مولایشان پرداخته بودند و عدهای هم حسرت کربلا و شب زیارتیاش و غبطه به جدایی از دوستان شهیدشان را میخوردند.
آن شب، هم به راحتی و هم به سختی گذشت. صبح فرا رسید، بعد از نماز صبح بچهها مشغول به خواندن دعای ندبه و مناجات شدند. برای صرف ناهار به روستای گلبستان رفتیم و از آنجا ما را به مصلی برای نمازجمعه بردند و برنامههای فرهنگی مختلفی برایمان گذاشتند که زیباترین برنامه آن روز، سخنرانی آتشین و کوبنده مرحوم فخرالدین حجازی(نماینده تهران) بود.
بعد از نماز جمعه با بدرقه مردم شهر، عازم منطقه شدیم. با ورودمان به شهر اندیمشک، آرام آرام آن عطش درونیام داشت تسکین مییافت. برای استراحتی کوتاه به پادگان شهید جعفرزاده رفتیم و از آنجا به میعادگاه عشق، محل عشق بازی سربازان شمالی حضرت روحالله، هفت شهر عشق، "هفت تپه" رسیدیم.
با دیدن هفت تپه در پوست خود نمیگنجیدم، یعنی دارم خواب میبینم؟! یعنی یکبار دیگر هفت تپه را دیدم؟! باورم نمیشد که باری دیگر خدا به من لیاقت داد که هفت تپه را با تما وجود لمس کنم... طولی نکشید که پس از سازماندهی، ما را به فاو اعزام کردند.
من هم مسئول دسته 2 گروهان ابوذر از گردان امام حسن مجتبی(ع) بودم. گردان ما به فرماندهی شهید علی اصغر پولادی در جلوی کارخانه نمک مستقر بود. سمت چپ ما سه راه مرگ بود و خاکریز ما مشرف بر سه راه مرگ بود و موقعیتی خوبی نسبت به سه راه مرگ داشتیم.
10 روزی میشد که از استقرار ما در فاو گذشته بود. یک روز، غروب بود که بستههای اهدایی کمکهای مردمی را در گردان پخش میکردند. بیشتر از محتویات درون بسته، نوشتههایی که مردم برای رزمندگان میفرستادند برای ما مهم بود. دوست داشتیم بفهمیم چه کسی این بستهها را برای ما فرستاده و چه چیزی برای ما نوشته. معمولاً اکثر نوشتهها خواندنی و جالب بود.
بستهها بین همه بچهها توزیع میشد و هرکس با اشتیاق خاصی به باز کردن این بستهها میپرداخت و این ابراز محبت مردم برای رزمندگان، شیرین و دلنشین بود. یکی از این بستهها هم به من رسید. بسته اهدایی من یک جورهایی با بقیه بستهها فرق میکرد. بسته را باز کردم، پاکت نامهای درون بسته بود، خوشحال و ذوق زده شدم، یعنی چه چیزی برای من نوشتند؟! توجهی به محتویات بسته نکردم و سریع رفتم سراغ پاکت نامه. پاکت را باز کردم، نامه را با عجله در آوردم و شروع کردم به خواندن:
بسم رب الشهدا و الصدیقین
با درود بر امام خمینی و رزمندگان اسلام و...
من دختری از روستای گلبستان نکا هستم که دانش آموز سال دوم دبیرستان دخترانه حضرت فاطمه زهرا(س) میباشم.
تپش قلبم بالا رفت، باورم نمیشد، نامه از همان روستایی بود که شب اعزام آنجا مهمان بودیم، چه اتفاق قشنگی! ادامه نامه را خواندم.
دیدم کاروانی در شهرم به جبهه اعزام میشود.
دیدم نه پدر دارم و نه برادر که به همراه این کاروان عازم جبهههای حق علیه باطل بشود و من هم که دخترم و نمیتوانم به جبهه بروم تا دِین خود را ادا کنم.
رفتم قلک خودم را شکستم و از پول آن فقط یک زیر پیراهن و یک جفت جوراب توانستم برای شما بخرم تا در روز قیامت شرمنده نباشم...
به این قسمت نامه که رسیدم دیگه آرام و قرار نداشتم، تو دلم گفتم: خدایا! این چیه برام فرستادی؟! از جمع فاصله گرفتم و در گوشهای با خودم خلوت کردم و ادامه نامه را خواندم.
برادر رزمنده! واقعاً همین قدر پول را داشتم و اگر کم است مرا ببخشید؛ چون من یتیم بزرگ شدم، مادرم با کار در منزل مردم و کُلفَتی و دست فروشی مرا بزرگ کرد و با پولهای تو جیبی که جمع کرده بودم توانستم این هدیه را بخرم...
انگار آتیشم زده بودند، دیگه طاقت نداشتم و تنها قطرات اشکهایم بود که آرامم میکرد، خدایا! من کجا و این دختربچه یتیم و مظلوم کجا؟
خیلی نامه تکان دهندهای بود، منقلب شده بودم، احساس عجیبی به من دست داده بود و به فکر فرو رفتم. نامه را گذاشتم توی جیبم و رفتم پیش دوستم(علیرضا سفیدگران). علیرضا دانشجو بود و با دوستان دانشجوی دیگرش در یک سنگر بودند. خیلی ناراحت بودم، میخواستم نامه را بدهم به علیرضا تا او هم نامه را بخواند. ساعت 5 بعداز ظهر بود، وارد سنگرشان شدم. یکی داشت قرآن میخواند. یکی نماز میخواند و یکی هم داشت مینوشت و...
چند دقیقهای نشستم، وقتی چهرههای خدایی و نورانی آنها را دیدم با خودم گفتم: خیلی از اینها عقبترم، من کجا و اینها کجا؟ خیلی آرام، بدون اینکه کسی متوجه بشود، بیرون آمدم. حدود 20 قدم با سنگر علیرضا فاصله نگرفته بودم که صدای سوت خمپارهای به گوشم رسید، خیز برداشتم، ناگهان صدای مهیبی از پشت سرم آمد. برگشتم، دیدم، خمپاره به سنگر علیرضا اصابت کرده. دویدم به سوی سنگر. کیسه گونیهای سنگر را کنار زدیم. آنها را با کمک بچهها بیرون کشیدیم. همه شهید شده بودند، فقط علیرضا زنده مانده بود که او هم با اصابت ترکش و موج انفجار وضیعتش خیلی ناجور بود. روز عجیب و غریبی برایم بود. خواندن آن نامه غم انگیز، شهادت دوستانم و از همه بدتر بدشانسی من، ای کاش چند لحظه بیشتر در سنگر میماندم.
پینوشت: نامه فوق به دلیل عقبنشینی نیروها از فاو در سنگر جامانده ولی نسخه بازنویسی شده آن توسط رزمنده عزیز علی هدایتی به یادگار مانده است.(فارس)
کلمات کلیدی: