آثار بدحجابی
بشر با توجه به اهمیتی که برای سلامت خویش قائل است، به سلامت جامعه هم ارزش مینهد و بیماری جامعه را بیماری خود میداند؛ از این رو همچنانکه تلاش میکند برای حفظ و تأمین سلامت خود از بسیاری از امور بپرهیزد و یا از واکسنهای پیشگیری و داروهای گوناگون استفاده کند، باید برای سلامت جامعه هم نهایت سعی و کوشش را به کار گیرد و جامعه را از مبتلا شدن به بیماریهای اخلاقی و روانی پرهیز دهد تا دیگر افراد جامعه به رشد، تعالی و سعادت برسند. بدحجابی از مسائلی است که سلامت فرد و جامعه را تهدید میکند. پوشش نامناسب پیامدها و آثار جبران ناپذیری بر فرهنگ، اخلاق، اعتقاد، اقتصاد وامنیت جامعه دارد که گاه مسیری انحرافی و بازگشت ناپذیر پدید میآورد. فرهنگ هر جامعهای از جنبههای گوناگونی تشکیل یافته است. جنبههای هنجاری فرهنگ جامعه، از ارزشها و قواعد خاص رفتاری تشکیل میشود. هنجارها نشان میدهند که چه چیزی ارزش و ضد ارزش است؛ مانند شیوههای پوشش برگرفته از فرهنگ آن جامعه. تلقی بد از بدحجابی، باور به ارزشی بودن حجاب و پوشش و قضاوت درست درباره حجاب، در زندگی اجتماعی و فرهنگی تأثیر بسزایی میگذارد. قبل از هر چیز باید فرهنگ را تعریف کنیم تا آثار و پیامدهای گسترش فرهنگ بدحجابی روشن شود. فرهنگ، مجموعه پیچیدهای است که دانش، معتقدات، هنر، اخلاقیات، قانون، رسم و هر استعداد و عادت دیگری را که بشر بهعنوان عضو جامعه کسب میکند، شامل میگردد. بنابراین، رفتارهای اجتماعی، معجونی از آن چه جامعه از علم و دانش، باورها و مسائل اخلاقی کسب میکند و قوانینی است که از دین و آیین افراد سرچشمه میگیرد. در کنار این ها، برخی رسوم و عادات اجتماعی، در طول زمان سهم بسیاری در شکل گیری فرهنگ آن جامعه دارند که هسته اصلی حیات اجتماعی را به وجود میآورند و در الگوهای رفتاری و هنجارهای فردی و اجتماعی بسیار تأثیرگذارند.
راه یافتگان - بانوی بودایی اهل تایلند: از این که به دین بزرگ اسلام گرویده ام خوشحالم
خانم دونگ رودی از بودائیان شهر آیوتایا با حضور در رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بانکوک با ادای شهادتین به دین مبین اسلام مشرف شد.
به گزارش روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، این مراسم روحانی با حضور رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، امام جماعت مسجد پدونگ تام اسلام و جمعی از کارکنان انجام شد.
در این مراسم روحانی، رایزن فرهنگی ضمن عرض تبریک به این بانوی مسلمان، اسلام آوردن بودائیان تایلند را مرهون تعاملات خوب فرهنگی و آشنایی مردم تایلند با ایران و فرهنگ غنی اسلامی آن دانست.
خانم دونگ رودی پس از اسلام آوردن نام زیبای زهرا را برای خود برگزید. وی از اینکه به دین بزرگی مانند اسلام گرویده است اظهار خوشحالی کرد و آرزو نمود که مسلمان نمونهای در آینده باشد.
همچنین در این مراسم، خطبه عقد نکاح خانم زهرا با رضا گودرزی توسط حاج شیخ قوی حیدر جاری گردید و گواهی رسمی ازدواج برای این دو زوج صادر شد.
در این مراسم هدایایی به رسم یاد بود به همراه کتابهایی در مورد اسلام، اصول عقاید اسلامی و زن نمونه در اسلام به همراه جانماز و چادر به وی اهدا گردید.
خانم زهرا گودرزی، فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه تربیت معلم در شهر آیوتایا ست؛ شهری که 400 سال پیش شیخ احمد قمی از ایران وارد آن جا شد و با تلاش، هوش و ذکاوت خود به دربار پادشاه تایلند راه یافت و سر آغاز روابط فرهنگی ایران و تایلند گردید. خاندان شیخ احمد قمی امروزه به نام بوناک شهرت دارند و از متنفذان تایلندی محسوب میگردند.
نقش زنان عاشورایی پس از اسارت
حضرت زینب (س) طلایه دار رسالت مهم پیام رسانی به آنها که نبودند و واقعه عاشورا را ندیدند، بود. او بنا به نقل مورخان در سال 63 یا 65 ق درگذشت و در مدت 3 یا 5 سال که پس از عاشورا زیست، لحظهای از بیدارگری مردم و افشاگری ظلم و ستم دستگاه اموی دست برنداشت.
فاطمه بنت الحسین (س) نیز از جمله بانوانی بود که پس از واقعه عاشورا، رسالت پیام رسانی فرهنگ عاشورا را به پایان رساند. او در کوفه سخنرانی کرد و علاوه بر سخنرانی افشاگرانه بر ضد دستگاه اموی، به تحریک عواطف پرداخت و باعث بیداری وجدان مستمعان شد. بعد از ورود به مدینه هم با سرودن اشعاری در مجالس سوگواری شهدای کربلا و به ویژه سید الشهداء، حقایقی را به گوش مردم رساند و تا پایان عمر خود از ذوق و قریحه خدادادی و اندیشه و فکر بلند خویش برای احیای حق و امر به معروف و نهی از منکر استفاده کرد.
ام البنین، همسر بزرگوار امام علی بن ابی طالب و مادر حضرت ابوالفضل نیز علاوه بر نقش غیر مستقیم خود (تربیت فرزندان شجاع، متدین و ولایت محوری چون قمر بنی هاشم و سه برادر عزیز او)، مستقیم به روشنگری پرداخت و با استفاده از ابزارهای محرک عاطفه، مردم را با حقیقت عاشورا و عظمت مصیبت آن آشنا کرد. در کتب تاریخی میخوانیم که: «پس از شهادت عباس(ع)، ام البنین هر روز به همراه عبیدا... فرزند عباس(ع) (که در کربلا حضور داشته است)، به بقیع میرفت و نوحه میخواند وگریه میکرد و مردم اجتماع کرده، همراه با او میگریستند. »
حضور این بانوی شجاع و اصیل در بقیع که یک مکان عمومی است و استفاده از شاهد کوچک کربلا (فرزند ابوالفضل العباس) و روشنگریهایی که در نوحهها و سخنرانیهای او بوده و در کتب معتبر ذکر شده است، حکایت از عظمت روحی وی دارد و جلوههای سیاسی - اجتماعی این بانو را نمایان میسازد.
این بانوی صبر و شکیبایی، حدود ده سال پس از واقعه عاشورا، در سال 70 ق، دارفانی را وداع گفت؛ اما در مدت این ده سال، حداکثر تلاش خویش را برای احیای فرهنگ غنی عاشورا مبذول داشت. نقش اساسی این بانو، کمتر از کسانی که در کربلا حضور داشته و به یاری امام پرداختند، نبود؛ زیرا استمرار یک فرهنگ و پایدار کردن آن به همان اندازه ایجاد فرهنگ اهمیت دارد.
رباب دختر امرء القیس بن عدی، همسر امام حسین(ع) و مادر سکینه و علی اصغر بود. او در کربلا حضور داشت و شهادت کودک شیرخوارش را به چشم دید و پس از وقایع عاشورا بهعنوان اسیر در میان کاروان اسرا حضور داشت؛ پس از بازگشت به مدینه، مدت یک سال برای سید الشهداء عزاداری کرد و مرثیههایی در سوگ حضرت سرود و به یاد ظهر عاشورا، همواره زیر آفتاب داغ مینشست و سرانجام یک سال پس از واقعه عاشورا از دنیا رفت.
همسر دیگر امام حسین(ع) لیلی دختر ابو مره ثقفی است. او در کربلا حضور نداشت و به عللی که ذکر نشده است، در مدینه بود که خبر شهادت همسر عزیز و میوه دلش علی اکبر را به وی دادند. برخورد این بانو با این مصیبت بزرگ چنان بود که برای اهل مدینه سؤال ایجاد میکرد و عواطف مردم را به نفع یاران امام حسین(ع) برمیانگیخت. به عبارتی، بار عاطفی قضیه کربلا توسط زنان، مادران و خواهران شهدا بسیار سنگین میشد و همین موجب جاودانگی حرکت امام حسین(ع) و یاران وفادار ایشان شد.
یکی از بانوان برجسته و مورد احترام مردم مدینه ام سلمه بود. او تنها کسی بود که افتخار همسری پیامبر(ص) را داشت و تا آن زمان هنوز زنده بود. احترام مردم به این بانوی بزرگ که برخاسته از ارادت به پیامبر(ص) بود، بیش از حد توصیف است. ام سلمه که پیش از آن، خبر شهادت امام حسین را از زبان پیامبر(ص) شنیده و هنگام شهادت امام(ع) و یارانش نیز رؤیای صادقهای دیده بود، پس از واقعه کربلا، به سوگواری و عزاداری برای آن عزیزان پرداخت و بنی هاشم و مردم مدینه برای تسلیت گویی نزد او میآمدند و آن بانو به بیان فضایل اهل بیت و امام حسین میپرداخت. سخنان وی در جمع حاضر اثر میگذاشت و دهان به دهان بین مردم منتقل میشد و حقانیت امام(ع) را بیش از پیش اثبات مینمود
تشویق به دانش آموزی
فاطمه(س) کودکانش را به محضر رسول خدا(ص) میفرستاد تا از دریای دانش متصل به وحی و علم مطلق الهی رسول خدا(ص) استفاده برند و باز از آنان بازمیخواست که آن چه را آموختهاند بازگو کنند. به جریان زیر دقتکنید: امام حسن مجتبی(ع) هفتساله بود که در جلسات رسول خدا(ص) شرکت میجست و آن چه را از وحی بیان میکرد به خاطر میسپرد. آن گاه به حضور مادرش میآمد و آن چه را به خاطرسپرده بود برای ایشان بازگو مینمود. چون امیرالمؤمنین(ع) به خانه میآمد، میدید فاطمه(س) از آن چه امروز به پیامبر اکرم وحی شده است و آن را در مسجد بازگفته، با خبر است. شگفتزده میپرسید: از کجا این مطالب را میدانی با اینکه در جلسات رسول خدا(ص) حضور نداشتی؟ فاطمه زهرا(س) میفرمود: فرزندت حسن، برایم نقل میکند. روزی امیرمؤمنان(ع) در خانه پنهان شد تا جریان بازگو کردن سخنان پیامبر(ص) توسط امام حسن(ع) را ببیند. در این هنگام امام حسن(ع) به خانه وارد شد و شروع به سخن گفتن کرد ولی دچار لکنت زبان شد مادر شگفتزده شد که هیچ گاه این چنین نبودی. امام حسن(ع) پاسخ داد: مادر تعجب نکن؛ زیرا بزرگمردی به سخنانم گوش فرا میدهد و بدین واسطه است که دچار لکنت زبان شدم. علی(ع) از مخفیگاه خود خارج شد و امام حسن(ع) را بوسید. او کودکانش را به گونهای تربیت کرد که دخترش زینب(س) روایات بسیاری را که از مادرش زهرا(س) شنیده بود برای ما نقل کرده است و امروزه روایات ایشان بخشی ارزشمند از فرهنگ غنی شیعی به شمار میرود. همه میدانیم مدت زندگی فاطمه زهرا(س) بسیار کوتاه بود و از سویی دیگر اخبار و گزارشهای همین زندگی کوتاه را هم دست سیاست غاصبانه نگذاشت منتشر شود. به قولدانشمندی، فضایل این خاندان را دوستان از ترس پنهان کردند و دشمنان از حسد بازگو ننمودند. با این همه آن چه به دست مردمان رسیده، بوی دلانگیزش دنیا را عطرآگین کرده و مشرق و مغرب را فرا گرفته است. به این خانه گلین کوچک بنگرید که چه کسانی را به جامعه تحویل داده است. حسنین (حسن و حسین علیهماالسلام) و زینبین (زینب و امکلثوم سلام ا... علیهما). دو مردی که قلم و بیان از ترسیم شکوه صلح و جنگ آنان و دستیابی به فراز قلههای دانش و بینش آن دو و بلندای چکاد اخلاق آنها ناتوان است؛ بلکه پرنده تیزپرواز و بلندگرای اندیشه را نیز یارای رسیدن به بلندای آن نیست. و دو زنی که «مردانگی در رکابشان جوانمردی آموخته» و در غروب سیاه تمامی ارزشهای انسانی فریاد رسای آن دو، تاریکزار بی تپش تودههای مردم کوفه و شام را به حرکت و هیجان و شور و شعور و شعار واداشته است. آری! همه آن عظمتها مدیون تربیت فاطمه(س) و ریشه در پرورش نیکوی او دارد. سیدمحمود مدنی بجستانی، فاطمه(س) بر کرسی تربیت
|