از جمله:کهولت سن، ناتوانی جسمی یا ذهنی، حوادث، مشکلات مادرزادی، زندگی شهری، بازنشستگی اجتماعی و جنگ.
با این حال آنچه در اینجا مورد نظر است گزینه نخست یعنی بازنشستگی بر اثر کهولت سن است. بازنشستگی ناشی از سالمندی مرحله خاصی از زندگی را شامل میشود که با توسعه اجتماعی ـ صنعتی عصر حاضر به درجه اهمیت آن افزوده شده است.
بررسیها در جهان نشان میدهد در قرن اخیر به لحاظ پیشرفتهای اجتماعی ـ اقتصادی، بهداشتی و درمانی و در پی آن، افزایش امید به زندگی، از میزان مرگ و میر کاسته و در مقابل به طول عمرها افزوده شده که در نتیجه شمار بازنشستگان و سالمندان را در جهان افزایش داده و سهم در خور توجهی در ترکیب جمعیتی کشورها پیدا کرده است؛ بر همین اساس نقش و اهمیت اجتماعی بازنشستگان در جامعه فزونی یافته است.
بازنشستهها حمایت میخواهند
بازنشستگی ناشی از سالخوردگی آخرین مرحله چرخه زندگی است و نیاز به حمایت دارد که دولتها این مهم را وظیفه خود میدانند.
امروزه در بیش از 170 کشور دنیا افراد با رسیدن به سن خاصی و براساس ضوابط معین مورد حمایت ساز و کارهای تامین اجتماعی قرار میگیرند.
با عنایت به افزایش در خور توجه جمعیت، میتوان گفت در کشور ما جمعیت قابل ملاحظهای در شرایط بازنشستگی و سالمندی به سرمیبرند، که در آینده شمار آنها افزایش مییابد و لزوما توجه به وضع این گروه اجتماعی را، هم از لحاظ شناخت موقعیت هم از نظر برنامهریزی و تدارک امکانات برای رفع مشکلات و بهبود زندگی آنان، افزونتر مینماید.
درد مشترک
بازنشستگان دارای وجوه مشترکی از جمله شرایط سنی نسبتا مشابه، پشت سرنهادن دوران اشتغال و وارد شدن به مرحله جدیدی از زندگی اجتماعی هستند.
بازنشستگی در ساختار جوامع پیشرفته حیطهای است که به آنها به عنوان یک کارشناس خبره با تجاربی ذیقیمت نگریسته میشود.
برخی هم بازنشستگی را فرآیندی استرسزا در نظر میگیرند که در کاهش سلامت و بهداشت روانی دخالت دارد. عوامل شغلی مثل اجبار در رها کردن کار و نگرانیهای مالی، استرس بعد از بازنشستگی را رقم میزند اما حمایتهای اجتماعی، این استرسها را کاهش میدهد.
البته رضایت خاطر از زندگی زناشویی در این دوران بیشتر میشود و در صورتی که رابطه زن و شوهر مثبت باشد، بازنشستگی میتواند رضایت خاطر آنها را افزایش دهد.
زمانی برای استراحت
در ایران سن بازنشستگی معمولا بین 50 تا 65 سال است. معمولا خویشفرمایان مدت طولانیتر در شغل خود باقی میمانند. در مقابل افرادی که ضعف سلامت، کار یکنواخت و خستهکننده دارند، بیشتر از بازنشستگی استقبال میکنند. عوامل اجتماعی نیز بر تصمیمگیری بازنشستگی تاثیر میگذارد.
وقتی کارکنان جوانتر و کم هزینهتری وجود دارند که جایگزین کارکنان مسنتر شوند، صاحبان صنایع ترجیح میدهند مشوقهای بیشتری به افراد پیشنهاد کنند تا بازنشسته شوند.
تفاوت در مشاغل
مولفههای بسیاری در زندگی پس از نائل آمدن به بازنشستگی دخیل است. براساس آمار رسمی بیشترین تعداد بازنشستگان به ترتیب در رستههای آموزشی ـ فرهنگی، اداری ـ مالی و خدماتی هستند.
در این میان میتوان حدس زد رستههای شغلی فنی مهندسی، فناوری اطلاعات و هیات علمی در رابطه با اشتغال مجدد پس از بازنشستگی کمتر دچار مشکل میشوند اما بازنشستگان رستههای شغلی خدماتی، امور اجتماعی و سیاسی احتمالا پس از بازنشستگی بیشتر با مشکل اشتغال مجدد مواجه خواهند بود.
نگاه بازنشستگان
نگرش بازنشستگان به موقعیتشان متفاوت است؛ برخی نقش بازنشستگی را بینقشی توصیف میکنند. در جامعهای که کار فینفسه یک ارزش است، حرکت از یک نقش فعال مولد مشخص، به نقش بینقشی این باور را برمیانگیزاند که بازنشستگی منجر به بیماری روحی و جسمی و بعضا مرگ زودرس میشود. برای بسیاری، کار یعنی زندگی؛ و بیکاری، مرگ در عین زنده بودن است اما برخی هم خلاف این نظر را دارند.
تولد نظام بازنشستگی
فکر کمک به افرادی که سالهای زیادی را در امور خدماتی به سر بردهاند در قرن 19 میلادی در برخی کشورهای اروپایی شکل گرفت. از سال 1869 قانونی در انگلستان وضع شد که به موجب آن به مقامات سیاسی پس از مدت معینی خدمت، حقوق بازنشستگی پرداخت میشد. بازنشستگی به شکل نمادین و قانونمند از سال 1881 ابتدا در آلمان و بسرعت در سایر کشورها بهوجود آمد.
بازنشستگی در ایران
در ایران پس از برقراری حکومت مشروطه، در تاریخ یکماردیبهشت1287 شمسی در مجلس اول قانونی موسوم به قانون وظایف وضع شد که برای عائله کارمندان متوفای دولت، حقوق برقرار شود. براساس این قانون پدر، مادر، همسر، اولاد و نوادگانی که تحت تکفل مستخدم متوفی بودند در مجموع از نصف حقوق ماهانه کارمند استفاده میکردند اما برای حقوق بازنشستگی و از کار افتادگی پیشبینی نشده بود.
نکته: سن بازنشستگی در ایران، کمتر از میانگین جهانی است. پایین بودن سن بازنشستگی و تناسب نداشتن آن با سن امید به زندگی، پایههای ناپایداری منابع و مصارف را به مخاطره میاندازد
در سال 1301 قانون استخدام کشوری و در سال 1302 قانون استخدام قضات به تصویب رسید که در هر دو قانون پرداخت حقوق بازنشستگی منظور شد، پس از آن قوانین دیگری وضع شد که به موجب آنها حقوق بازنشستگی به عموم کارکنان لشگری و کشوری تعلق میگرفت.
سال 1328 نخستین قانون کار به تصویب رسید و صندوقی به نام تعاون و بیمه کارگری تشکیل شد که به کارگران پیر و از کار افتاده حقوق پرداخت میکرد. در حقیقت میتوان گفت بیست و دوم آذر 1301 روز پیدایش نظام بازنشستگی در ایران است.
چرخه بازنشستگی
از دیدگاه جامعهشناسان بازنشستگی به شش مرحله تقسیم میشود:
مرحله نخست: آگاهی از نزدیک شدن زمان بازنشستگی تا حدی اثری امیدبخش برای آمادگی فرد برای دو عامل اساسی در بازنشستگی موفق یعنی «تامین مالی» و «مهارتهای تفریحی» دارد.
مرحله دوم: درست پیش از بازنشستگی رخ میدهد و حکایت از حتمی بودن بازنشستگی میکند.
مرحله سوم: مرحله «ماه عسل» نامیده میشود و فرد احساس میکند در فضای جدیدی از آزادی غوطه میخورد و دلخوش به اموری میشود که امکانات مالی او اجازه میدهد نظیر مسافرت و دید و بازدید و.... البته همه از مرحله سوم عبور نمیکنند.
مرحله چهارم: مرحله «وانهادگی» است. میل شدید به سفرهای پیدرپی و بازدیدهای خستهکننده. احتمالا تجربه سختی در این مرحله خواهند داشت.
مرحله پنجم: مرحله «بازیابی» است. فرد سعی میکند روالی را در زندگی خود پیش گیرد که بتواند آن را برای سالیانی ادامه دهد. لازمه این مرحله شناخت فرصتهای جدید و انجام انتخابهای واقعگرایانه در پرتو علایق و مهارتهای خود است.
مرحله ششم: مرحله پایداری یا تثبیت چرخه بازنشستگی است. بازنشسته فلسفه و الگویی از تصمیمگیری ایجاد کرده که نتیجه آن یک زندگی توام با سرگرمی منطقی، قابل پیشبینی و ارضاکننده است. او یک فرد بالغ و خودکفاست که نقش بینقشی را به وضعی مورد احترام، مسئول و معنادار در جامعه تبدیل کرده است.
اگر زندگی ادامه پیدا کند، فرد میتواند وارد مرحله پایانی شود، جایی که بازنشسته دیگر خودکفا نیست، کاهش پشتیبانی مالی یا تقبل قوای جسمانی، مرحله پایانی بازنشستگی را رقم میزند.
مساله این است!
سن بازنشستگی برای بیشتر صندوقها در ایران، کمتر از میانگین جهانی است. پایین بودن سن بازنشستگی و تناسب نداشتن آن با سن امید به زندگی، پایههای ناپایداری منابع و مصارف را به مخاطره میاندازد. اما افراد چگونه باید زندگی و خانوادهشان را مدیریت کنند تا هر چه به پایان عمر نزدیکتر میشوند، مشکلات زندگیشان کمتر شود؟ نکته کلیدی اینجاست که هر چقدر سن بالاتر میرود، باوجود اینکه تجربه بیشتر شده، توان فیزیکی افت میکند و خطرپذیری هم کمتر میشود، چون فرصت جبران کمتر است.
ادبیات زندگی
در دنیا ادبیات زندگی وارد مراحل تازهای شده است برای نمونه به مردم در دوره حقوق بگیری معافیتهای مالیاتی میدهند به شرطی که آن داراییها را در دوره بازنشستگیشان نگه دارند. در آمریکا اگر کسی واحد صندوقهای بازنشستگی را از بورس بخرد، از درآمد مشمول مالیاتش حذف میشود. یعنی اگر یک حقوقبگیر برود در صندوقهای مشاع سرمایهگذاری کند، مالیات نمیدهد.
این موضوع باعث میشود او در دوران کاریاش میل به مصرف را پایین بیاورد و میل به پسانداز را بالا ببرد و به این ترتیب در دوران بازنشستگی کمتر به دولت فشار میآورد و توقعش کمتر است چون در دوران زندگی، خودش را برای آینده تربیت و تقویت کرده است.
چالشهای آینده ما
براساس آمار در ایران از حدود 23 میلیون نفر جمعیت فعال، حدود هفت میلیون نفر بدون بیمه بازنشستگی هستند. با توجه به اینکه شمار ورودیهای جدید به صندوقهای بازنشستگی کاهش یافته و از سویی جمعیت سالمندی که بیشتر آنها جامعه بازنشستگان حقوقبگیر را تشکیل میدهد نیز رو به افزایش است، پرداخت مستمری بازنشستگان نسلهای بعدی چگونه توجیه میشود و آینده جمعیت روبه افزایش سپیدمویان کشور چه خواهد بود؟
کلمات کلیدی: