شکر نعمت - فرهنگی هنری و عامیانه

[ و گفته‏اند که در روزگار خلافت عمر بن خطاب از زیور کعبه و فراوانى آن نزد وى سخن رفت ، گروهى گفتند اگر آن را به فروش رسانى و به بهایش سپاه مسلمانان را آماده گردانى ثوابش بیشتر است . کعبه را چه نیاز به زیور است ؟ عمر قصد چنین کار کرد و از امیر المؤمنین پرسید ، فرمود : ] [ قرآن بر پیامبر ( ص ) نازل گردید و مالها چهار قسم بود : مالهاى مسلمانان که آن را به سهم هر یک میان میراث بران قسمت نمود . و غنیمت جنگى که آن را بر مستحقانش توزیع فرمود . و خمس که آن را در جایى که باید نهاد . و صدقات که خدا آن را در مصرفهاى معین قرار داد . در آن روز کعبه زیور داشت و خدا آن را بدان حال که بود گذاشت . آن را از روى فراموشى رها ننمود و جایش بر خدا پوشیده نبود . تو نیز آن را در جایى بنه که خدا و پیامبر او مقرر فرمود . [ عمر گفت اگر تو نبودى رسوا مى‏شدیم و زیور را به حال خود گذارد . ] [نهج البلاغه]

شکر نعمت

بعضی ا ازدواج می کنند همسر خوبی هم گیرشان می اید
زندگی شیرین و خوبی را می گذرانند و نمی فهمند
که این چه نعمت بزرگ و حادثه تعیین کننده
و مهمی در زندگی انهاست
وقتی نفهمیدند
شکر ان را به جا نمی اورند و از رحمت الهی که با شکر
متوجه انسان می شود محروم می شوندلذا انسان
باید توجه کند که این چه نعمت بزرگی است
حالا خدای متعال این نعمت را به شما
داده شما باید چه کار کنید ؟

هیچ توقع زیادی از ما نکرده اند حالا که ما به شما این
نعمت را داده ایم بروید مثلا فلان عملیات شاقه
را انجام دهید نه
توقعی که از ما در مقابل این نعمت و هر نعمت دارند

این است که ما با این نعمت خوب رفتار کنیم
توقع زیادی که نیست
حالا که این نعمت را به شما داده ایم
پس با این نعمت
رفتار خوبی داشته باشید