1
آمریکا یا آفریقا؟ چه فرقی میکند، مهم این است که حالا بیماری ایدز، یک دغدغه بزرگ است که باید حواس همه به آن باشد. ایالات متحده آمریکا هم مثل کشور ما، مرکز کنترل و پیشگیری بیماری دارد. اولین سال از دهه هشتاد قرن بیستم بود که این مرکز، یک بیماری جدید را کشف کرد. ماجرا از این قرار بود که: 8 مورد وخیم ابتلا به یک سرطان بدخیم عروقی در میان مردان نیویورکی گزارش شد. به این ماجرا، شیوع نوعی عفونت ریوی در همین نیویورک و کالیفرنیا را هم اضافه کنید. آن موقع، معلوم نبود این بیماریها، چی هستند و چرا اتفاق افتاده اند؛ اما حالا همهمان میدانیم که بیماری ایدز از همین جا متولد شد.
یک سال زمان لازم بود تا این بیماری زیاد شود. سال بعدتر، برای آن اسم هم گذاشتند تا تولدش را، رسمیتی دوباره ببخشند AIDS که اسم فارسی اش میشود «نشانگان نقص ایمنی اکتسابی.» سادهترش، همان نیست و نابود شدن تدریجی سیستم ایمنی بدن است که انسان را در برابر بیماریهای ریز و درشت محافظت میکند. حالا دیگر همه درگیر این بیماری شدهاند.
2
دوباره همان سالهای شروع است و این بار کیلومترها آن طرفتر، به آفریقا میرویم: بیماری جدیدی گزارش شده است که در کنار فقر، گرسنگی، جنگ، جهل و...، دامن آنها را گرفته. آفریقاییها در زبان بومیشان، آن را معادل «مرگ در نتیجه تحلیل تدریجی بدن» یا همان آب رفتن خودمان گرفته بودند. تحقیقات دنباله دارتر شد تا این که دو، سه سال بعد (1984)، یک گروه تحقیقاتی به سرپرستی رابرت گالو، ادعا کرد عامل این بیماری را کشف کرده است. البته کمی جنجال به پا شد. محققان فرانسوی، مدعی بودند ماهها قبل، ویروس بیماری ایدز را کشف کردهاند.
خوب، حالا علت انتشار و تشکیل این ویروس چه بود؟ تحقیقات انجام شده روی ویژگیهای ژنتیکی این ویروس، چنین میگفت: عامل ایدز، از ترکیب دو ویروس مختلف در شامپانزه به وجود آمده. علم ویروس شناسی، میگفت این ویروس، متعلق به عوامل بیماری زا در میمونها است. آمریکا کجا، آفریقا کجا؟ نظریهای وجود دارد که میگوید بیماری ایدز، یک قرن گذشته در جنگلهای غرب آفریقا به وجود آمده. بالاخره این هم برای خودش نظریهای است دیگر. تحقیقاتی که میگفت این بیماری، در اصل متعلق به میمونها بوده، این نظریه را تایید میکند. این نظریه میگوید انسان یک قرن پیش، شامپانزهها را شکار و از گوشت آنها تغذیه میکرد و همین، باعث و بانی بیماری ایدز شده است. اما جنگلهای غرب آفریقا، چه ربطی به نیویورک و کالیفرنیا دارد؟
3
و اما یک معمای دیگر؛ اولین مورد ابتلا به این بیماری، اوایل دهه 60 قرن گذشته گزارش شده. شواهدی هم در دست است که نشان میدهد اولین قربانی این بیماری، یک جوان سیاه پوست بوده که در سال 69 قرن گذشته در همین کشور فوت شده. ماجرا از چه قرار است؟
برای توضیح این معما، میگویند که؛ از سال 1960 به بعد، سفرهای بین کشوری و بین قارهای زیاد شد و همین اتفاق، بیماری ایدز و ناقلان آن را، وارد کشورهای دیگر کرد. البته این داستان، توضیحات دیگری هم دارد. ادوارد هوپر، خبرنگار انگلیسی، کتابی دارد و داخل کتابش، علت گسترش ویروس ایدز را چنین توضیح میدهد: اواخر دهه 1950، قرار بود نخستین نمونههای واکسن خوراکی فلج اطفال تولید شود. به خاطر همین، 400 شامپانزه را شکار کردند و همین شامپانزدههای مبتلا به ایدز، باعث بیماری یک میلیون کنگویی و روآندایی به این ویروس شدند.
4
دکتر دامون غضنفری املشی، در مطلبی که از منابع معتبر خارجی ترجمه کرده، روایتی کاملتر شروع و شیوع بیماری ایدز تعریف میکند، «تاریخچه ایدز را میتوان به 5 دوره تقسیم کرد. اولین دوره را میتوان گسترش مخفیانه نامید. ما میدانیم تا سال 1971 ویروس نقص ایمنی انسانی (HIV) به چند ناحیه مختلف جهان رفته بود، ولی در مورد زمان دقیق خروج ویروس از آفریقا تنها حدسهایی زده شده است. بسیار گفته شده که مخزن طبیعی 1 HIVزیرگونه خاصی از شامپانزههاست. از ابتدا این ظن وجود داشت کهHIV از نخستیان به انسان سرایت کرده است ولی معلوم نبود از کدام یک از نخستیان.»
البته دکتر املشی، به چهار دوره دیگر هم در شناسایی این ویروس اشاره میکند که عبارتند از:
* دوره دوم: شناسایی بیماری توسط پزشکان آمریکایی و تعریف گروههای خطر
* دوره سوم: جداسازی ویروس عامل ایدز و شروع اکتشافات گسترده درباره آن
* دوره چهارم: دوره جنبش جهانی. در این دوران، آموزش به پیشگیری از عفونت انجامید. آموزش مناسب به آزمونهای خونی و در واقع علوم پایه متکی است.
* دوره پنجم: درمان! زیدوودین برای اولین بار نشان داد یک بیماری ویروسی را میتوان واقعا درمان (به معنی کاهش میزان ویروس و تخفیف نشانههای ایدز) کرد.
5
و اما ورود این ویروس به ایران چطور اتفاق افتاد؟ میگویند یک کودک 6 ساله، اولین بیمار مبتلا به این ویروس بود. این کودک از فرآوردههای خونی وارداتی استفاده کرده و بیمار شده بود. بعد از آن بود که موردهای دیگری هم مشاهده شد. اواسط دهه 70 بود که ماجرای ابتلا به این ویروس، در ایران جدیتر شد. البته برخوردها، کمی هم به طنز و حساسیتهای افراطی نزدیکتر میشد. مدتها استفاده از سوزن ته گرد و دستشوییهای عمومی با ترس و لرز صورت میگرفت. مدتها، مردم تا سرما میخوردند یا دچار علائم دیگری میشدند، سریع خود را به پزشک میرساندند و تحت مراقبتهای پزشکی قرار میدادند. تا این که نگاه مردم کمی اصلاح شد و دانستند با چه بیماری طرف هستند و چه طور منتقل میشود. اواسط دهه 80 شمسی، مساوی بود با افزایش برخی آسیبهای اجتماعی، طبیعی بود که گسترش ایدز را هم داشته باشیم. بعضیها که حواسشان به آینده بود، پیشاپیش هشدار داده بودند؛ ولی هنوز در امر آموزش و پیشگیری در بین جوانان چندان کار مؤثری انجام نشده است.
کلمات کلیدی: