سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به [دوستی] آن که به تو رغبتی ندارد، رغبت مکن . [امام علی علیه السلام]
غروب شلمچه

 

 
تا فکر و ذکر همه دیدار دلبر است *** من در میان جمع و دلم جای دیگر است
 
من در میان جمع و دلم سمت سامرا *** آنجا که اشک زائرش از آب کوثر است
 
دیری است رفته است و دگر برنگشته است *** دیری است آسمان دلم بی کبوتر است
 
او پیش رو نشسته و من کورم از گناه *** او می زند صدا و این گوش من کر است
 
آواره ایم در هیئت و شنیده ایم *** در روضه احتمال حضورش قوی تر است
 
شاید صدای گریه آقا بلند شد *** چون روضه های مادر او گریه آور است
 
در فاطمیه پهلوی او تیر می کشد *** او نیز زخمی غم دیوار و آن در است
 
آقا سری بزن به مدینه نگاه کن *** کوچه بدون نور تو صحرای محشر است
 
آقا بگو چگونه تحمل بیاورم *** یک زن که در مقابل یک فوج لشگر است
 
انگار در گلوی شما بغض می شود *** آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است
 
اینجا برادران همه در فکر خنجرند *** شکر خدا که یوسف ما بی برادر است
 
گرچه پر از گناه ولی در رکابتان *** آخر شهید می شوم این حرف آخر است
+ پنجشنبه بیست و هفتم مهر 1391 سـاعت 21:47 به قلم: کاروانی به مقصد آفتاب

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/8/4:: 9:22 عصر     |     () نظر

درباره
صفحه‌های دیگر
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها