نکته جانسوز و قابل تأمل در این جریان، دشمنی نظام کفر و جنود شیطانی با اسلام عزیز نیست؛ چون اصولاً فلسفه وجود و حضور تفکرات و نیروهای ضد دینی، تقابل با اندیشه الهی و تلاش برای امحای این مکتب میباشد و طبق قاعده «فبعزتک لأغوینهم اجمعین، إلا عبادک منهم ألمخلصین» (ص/ 82 و 83) تمام همت و ظرفیت این نظامها خواهناخواه در راه تفکر شیطانی و گمراهسازی نوع بشر برای استخدام او در مسیر غیر انسانی صرف خواهد شد. در برابر این قاعده ضد دینی و خصمانه ابلیس و جنودش، قاعدهای الهی و مترقی برای برونرفت از بحرانآفرینی دشمنان وجود دارد که «إن ألشیطان لکم عدو فأتخذوه عدواً» (فاطر/6) این قاعده بر این فرض مبتنی است که ابلیس و جنودش قطعاً و حقیقتاً دشمن شما هستند و یک دشمنی دیرینه و زائل ناشدنی با نوع بشر دارند. پس انتظار دوستی از آنها نباید داشت؛ ولی بخش دوم سخن، راهکاری راهگشاست که باید با شیطان دشمنی کرد و اگر در دشمنی با شیطان دچار تردید و یا تسامح شویم، به راحتی و با ذلت تمام، گرفتار دام مرگبار او خواهیم شد.
حادثه دلخراش و مرگبار زمانی اتفاق خواهد افتاد که اولاً قوای رحمانی و کسانی که در اردوی سپاه الهی حتی به عنوان سیاهی لشگر و نه از دل و جان خیمه زدهاند، در دشمنی با شیطان تساهل کنند و به سرانجامی برسند که دست در دست شیطان فشرده و در آغوش عوامل کفر آرام بگیرند و در نهایت مورد سوءاستفاده آنها قرار گرفته، زبانشان، نگاهشان، قلمشان، موضعشان، حرکاتشان و منششان کفرآلود گردد و در یک کلام به عنوان مزدور اجانب و کفار معرفی و شناخته شوند. و ثانیاً عدهای دیندار هم که توانایی دشمنی با قوای کفر و مقابله با جریان مهاجم رادارند، تنبلی به خرج داده و از عهده مبارزه به عنوان یک رسالت الهی و مقدس برنیایند و در یک کلام به خواب خرگوشی فرو روند و یا اینکه از اندیشه خود بد دفاع نمایند. این اتفاقات نه تنها به تقویت قوای دشمن نهایت خدمت را میکند؛ بلکه در تضعیف روحیه نیروهای رحمانی و کاشتن بذر تردید و یأس در دل مردم دینمدار تأثیر بسزایی دارد.
یکی از مسائلی که در روزهای اخیر مطرح شده و قوای استکبار برای نابودی آن بیش از پیش کمر همت بستهاند، مسأله حجاب است. شاید اگر فقط کشورها و تفکرات ضد دینی همچون آمریکا و انگلیس و تفکر صهیونیستی در صف مقدم جریان مبارزه با حجاب قرار داشتند، تأثیر چندانی در ایجاد تردید و حرکات غیر دینی دختران و پسران جوان ما نداشت. آنچه که امروز جوانان ما را با شبهه حجاب مواجه ساخته و آنها را به سوی دام خطرناک بیبندوباری و بیحجابی رهنمون میکند، از یک طرف قرار گرفتن عدهای مسلماننما بعضاً با ظاهر یک عالم دینی در صف مخالفان حجاب است و از سوی دیگر دفاع ناقص و بیبرنامه و بعضاً غیر انسانی ما از اندیشههای دینی و تقابل غیر هشیارانه با دسیسههای مخالفان است. البته باید به این موارد، تبلیغات بینقص و جذاب و دلفریب دشمن را نیز افزود که ماهرانه همه آنچه که بیعفتی و شیطانزدگی نام دارد را به عنوان لذتبخشترین و آرامبخشترین هدایای اندیشه ضد دینی به مردم ما تقدیم میکند. تنها چیزی که در این جنگ نامتقارن و در کوران بیتدبیری ما و امکانات تبلیغاتی شگرف دشمن هرگز نمیتواند به وجدان مخاطبانمان دروغ بگوید، اقناع آنها از طریق استدلال و برانگیختن شعور عقل و منطق است که حجت را تمام کرده و راه نفوذ مغالطه و نفاق را بر دشمنان مغرض میبندد.
مسأله ای که امروز برخی داخلیها و دایههای مهربانتر از مادر تحت عنوان نقض حقوق بشر و دیکتاتوری دینی در ایران به آن میپردازند، مسأله حجاب اقلیتهای دینی غیر مسلمان در ایران است که در چند سطر به آن میپردازیم. این افراد با فعالیتهایی چون امضاء کمپین و تشکیل کارگروه و جنبش و ... نه تنها این موضوع را هدف قرار دادهاند؛ بلکه مسأله حجاب مسلمانان را هم با استدلالات به ظاهر منطقی اما بیاساس مورد هجمه قرار میدهند.
در مسأله حجاب به عنوان یک فریضه دینی باید دو نکته را مد نظر قرار داد:
1- حجاب در اندیشه اسلامی یک مسأله اجتماعی است و رعایت آن در اجتماع هم امری ضروری و غیرقابل انکار میباشد. در برابر این سخن شاید گفته شود که حکومت و دیگران حق ندارند در انجام واجبات مسلمانان تجسس نموده و آنها را به انجام اعمال واجب وادار نمایند.
در پاسخ باید گفت که تجسس در امور عبادی و واجبات و محرمات مسلمانان زمانی ممنوع است که از حریم خصوصی آنها فراتر نرود. مثلاً اگر کسی در حریم خصوصی خود مرتکب شرب خمر و یا ترک نماز میشود، کسی حق ندارد به منظور تجسس در این باره به حریم خصوصی او راه یابد؛ اما همین تخلفات اگر در معرض دید عموم و در ملأ عام انجام گیرد، شخص متخلف مورد تنبیه و مجازات قرار گرفته و به پایبندی به انجام فرائض، ملزم خواهد شد؛ چرا که کمترین جرم او این است که قبح یک امر حرام را در جامعه از بین برده است. اما مسأله حجاب قصه کاملاً متفاوتی دارد؛ چون اصولاً وضع حجاب به عنوان یک فریضه، از بیخ و بن امری اجتماعی است و در حریم خصوصی افراد معنا و مبنایی ندارد. پس وقتی این فریضه در جامعه رعایت نشود؛ فارغ از ریخته شدن یا نشدن قبح آن و هر مسأله دیگری، شخص خاطی باید ملزم به رعایت حدود شرعی گردد.
از طرف دیگر یک انسان آزاد است که دین را بعنوان یک دستورالعمل کامل فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بپذیرد و یا از پذیرش آن سرباز زند. اگر دین را بپذیرد، در اینصورت باید به تمام مبانی و احکام دینی پایبند باشد و گرفتن بخشی از دین و رها کردن بخش دیگر، از منظر عقلا و هر انسان منطقی کاری غیر عقلانی و مضحک است. البته هنوز هم کسانی هستند که در تفسیر آیه شریفه «لا إکراه فی ألدین» (بقره/256) معتقدند که در دینداری مردم هیچ اجباری نیست؛ در حالی که این تفسیر غلط است. آنچه که اجباری در آن نیست، انتخاب یک دین است نه دینداری. در واقع افراد آزادند که هر دینی را میخواهند برگزینند اما وقتی برگزیدند، باید به تمام احکام آن مقید و پایبند باشند در غیر این صورت دیگر دین معنایی نخواهد داشت.
2- اگر حجاب یک امر اسلامی است، چرا پیروان سایر ادیان باید در جامعه اسلامی ملزم به رعایت آن باشند؟ این خلاف آزادی، حقوق بشر و دموکراسی است.
در پاسخ باید عنوان کرد که اولاً طبق همان قانون دموکراسی و حقوق بشر، اگر گروهی اکثریت اعضای یک جامعه را تشکیل دادند و حکومت را به دست گرفتند، حق دارند که بر اساس قانون خود و بر مبنای احترام به حقوق اقلیت رفتار نمایند. پس اگر حکومت اسلامی در ایران متولد شد، باید در جامعه قوانین خود را که برخاسته از ابعاد اجتماعی اسلام عزیز است، در جامعه پیاده نماید. ثانیاً همان آزادی که مدافعان نقض حجاب از آن حرف میزنند، باید به نحوی باشد که مزاحمتی را برای سایر افراد ایجاد نکند؛ در غیر این صورت محکوم و مردود خواهد بود.
حال اگر حقوق اقلیت دینی در آزادی حجاب را بپذیریم، باید به این پرسش نیز پاسخ بدهیم که آیا این آزادی به نقض حقوق دیگران و سلب آزادی دیگران منجر نخواهد شد؟ پرواضح است که آزادی یک اقلیت در حجاب با آزادی یک فرد مسلمان منافات دارد؛ چرا که از سویی باعث آزار و دغدغه روانی مردان مؤمن شده و با ایجاد مزاحمت فکری و مشغولیتهای ذهنی برای مؤمنان، حضور مؤثر و کارآمد آنها در جامعه را تحت تأثیر منفی قرار میدهد و از سوی دیگر نقض احکام اسلامی به عنوان دین حاکم و تهدید مبانی دین مبین اسلام را در پی خواهد داشت که این دو امر کاملا مخالف هرگونه آزادی و حقوق بشر و دموکراسی مدنظر مخالفان خواهد بود. این در حالیست که رعایت حجاب اقلیتها در جامعه نه تنها محدودیت و سلب آزادی آنها را در پی نخواهد داشت؛ بلکه سلامت و امنیت روانی را به عنوان ارمغان حجاب، به آنها هدیه میدهد.
کلمات کلیدی: