کشف علت این موضوع هم خیلی سخت نبود، چند هفتهای میشد که پیرمردی از کارکنان شهرداری، مسوول نظافت کوچه ما شده بود، اوایل فکر کردیم که شاید چون تازه به این محل وارد شده است میخواهد به اصطلاح خودی نشان دهد، اما هفتهها و ماهها گذشت، اما کوچه ما همیشه پاک و تمیز ماند.
او صبحها خیلی زودتر از همه اهالی، در کوچه حضور داشت و به تمیز کردن محل میپرداخت. سرش در لاک خودش بود و هراز گاهی هم با همسایهها سلام علیک میکرد و دوباره تا پایان وقت کاری، به انجام وظیفهاش مشغول شد.
وقتی پیرمرد بعد از حدود 11ماه کارکردن در کوچه ما بازنشسته و فرد دیگری جایگزینش شد، نکات جالبی به من اثبات شد.
اول اینکه کوچه بعد از رفتن پیرمرد پرتلاش به روزهای کثیف گذشتهاش برگشت و همین موضوع بوضوح ثابت کرد مسوولیتپذیری و وجدان کاری یک فرد، گاهی آنقدر برایمان عادی میشود که فکر میکنیم این سبک کار متعهدانه، یک موضوع طبیعی است، درصورتی که وقتی فردی غیرمتعهد همان کار قبلی را به طرز غیرمسئولانهای انجام میدهد، تازه به تفاوت سطح وجدان کاری افراد پی میبریم.
دوم اینکه با خودمان فکر کردیم چقدر خوب میشد اگر همه اهل محل از پیرمرد تشکر میکردیم و این تصور غلط را کنار میگذاشتیم که چون او دارد وظیفهاش را انجام میدهد و بابتش هم حقوق میگیرد، پس دیگر نیازی به تشکر کردن نیست؛ در صورتی که تشکر کردن از افرادی که وظیفهشان را بدرستی انجام میدهند، موجب تشویقشدن و بهتر کار کردن آنها خواهد شد.
سوم اینکه مسوولیتپذیری، وجدان کاری و به قول معروف از کار ندزدیدن، به نوع شغل افراد ربطی ندارد. میتوان یک کارگر ساده شهرداری بود، خیابانها را بخوبی تمیز کرد و وظیفه محول شده را درست انجام داد، اما در مقابل بسیاری از افراد هم هستند که جایگاه شغلی به مراتب چشمگیرتری از سایرین دارند، ولی همسنگ با جایگاه شغلیشان وجدان کاری ندارند.
چهارم اینکه سطح وجدان کاری افراد، ربطی به میزان حقوق آنها نداشته و تعهد کاری به وضع مالی افراد ارتباط چندانی ندارد.
به هر حال شاید پیرمرد هیچگاه درمقابل کار درستی که انجام میداد، توقع پاداش و تشکر نداشت و حتی شاید هیچوقت هم این یادداشت را نبیند و نخواند، اما او ناخواسته و بدون هیچ ادعایی، الگویی از یک وجدان کاری را برای اهالی محل به نمایش گذاشت که این کارش بسیار مهمتر از پاک نگه داشتن کوچه و محله ما بود.
کلمات کلیدی: