سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از لغزش جوانمردان در گذرید که کسى از آنان نلغزید ، جز که دست خدایش برفرازید . [نهج البلاغه]

ماه مبارک رمضان

قال الله تبارک و تعالى:
یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون.


خداوند تبارک و تعالى می ‏فرماید:

اى کسانى که ایمان آورده‏اید روزه بر شما نوشته (واجب) شد، چنانکه بر آنان که پیش از شما بوده‏اند واجب شده بود باشد که پرهیزگار شوید.

سوره بقره آیه 183

 ماه رمضان

ماه رمضان نهمین ماه از ماههی قمری و بهترین ماه سال است. واژه رمضان از ریشه «رمض» و به معنی شدت تابش خورشید بر سنگریزه است.
می‌گویند چون به هنگام نامگذاری ماه هی عربی، ین ماه در فصل گرمی تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» نامیده شد، ولی از سوی دیگر، «رمضان» از اسماء الهی است. ین ماه ماه نزول قرآن و ماه خداوند است و شب‌هی قدر در آن قرار دارد. فضیلت ماه رمضان بسیار زیاد و نامحدود است.
به برخی از حوادث و رویدادهی مهم ین ماه اشاره می‌شود:
وفات حضرت خدیجه در دهم رمضان سال دهم بعثت.
ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام نیمه رمضان سال دوم هجرت.
جنگ بدر در سال دوم هجرت.
فتح مکه در سال هشتم هجرت.
مراسم عقد اخوت و پیمان برادری میان مسلمان، و یجاد اخوت اسلامی بین پیامبر و امام علی علیه السلام.
بیعت مردم به ولیت‌عهدی امام رضا علیه السلام در سال 201 قمری.
 

منابع :
هدیة الانام الی وقیع الیام، محدث قمی، ص 21


فضیلت ماه رمضان:

ماه رمضان ماه خداوند، ماه نزول قرآن و از شریف‌ترین ماه‌هی سال است. در ین ماه درهی آسمان و بهشت گشوده و درهی جهنم بسته می‌شود، و عبادت در یکی از شب‌هی آن ( شب قدر ) بهتر از عبادت هزار ماه است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه شعبانیه خود درباره فضیلت و عظمت ماه رمضان فرموده است: «ی بندگان خدا! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما روی آورده است؛ ماهی که نزد خداوند بهترین ماه‌ها است؛ روزهیش بهترین روزها، شب‌هیش بهترین شب‌ها و ساعاتش بهترین ساعات است.
بر مهمانی خداوند فرا خوانده شدید و از جمله اهل کرامت قرار گرفتید. در ین ماه، نفس‌هی شما تسبیح، خواب شما عبادت، عمل‌هیتان مقبول و دعاهیتان مستجاب است.
پس با نیت‌ی درست و دلی پاکیزه،‌ پروردگارتان را بخوانید تا شما را بری روزه داشتن و تلاوت قرآن توفیق دهد. بدبخت کسی است که از آمرزش خدا در ین ماه عظیم محروم گردد. با گرسنگی و تشنگی در ین ماه، به یاد گرسنگی و تشنگی قیامت باشید.»
آن گاه پیامبر اکرم وظیفه روزه‌داران را برشمرد و از صدقه بر فقیران، احترام به سالخوردگان، ترحم به کودکان، صله ارحام، حفظ زبان و چشم و گوش از حرام، مهربانی به یتیمان و نیز عبادت و سجده هی طولانی، نماز، توبه، صلوات، تلاوت قرآن و فضیلت اطعام در ین ماه سخن گفت.
 

منابع :
مفاتیح الجنان،‌ تفسیر نمونه، ‌ج 1، ص 634؛ المیزان، ‌ج 2، ص 15

 

 فواید روزه:

روزه فواید جسمی و روحی فراوان دارد، شفا بخش جسم و توان بخش جان است، پاک کننده آدمی از رذایل حیوانی، در ساختن فرد صالح و اجتماع بسامان بسیار موثر است، در تهذیب و تزکیه نفس و رهاندن انسان از روزمرگی و واماندگی در نیاز های تن تأثیر بسزایی دارد. فواید طبی و بهداشتی روزه که از سودمندیهای کوچک این فریضه انسان ساز است به حدی است که شاید نیاز به توضیح و تکرار نداشته باشد و بیشتر مردم کم و بیش از آن آگاهند. ما به اختصار به گوشه ای از این فواید انسان ساز اشاره میکنیم: معده و دستگاه گوارش از اندام پرکار بدن آدمی است، با سه وعده غذا که معمول مردم است؛ تقریباً در همه ساعات دستگاه گوارش به هضم و تحلیل و جذب و دفع مشغول است. روزه باعث میشود از یکسو این اعضا استراحت کنند و از فرسودگی مصون بمانند و نیروی تازه ای بگیرند و از سوی دیگر ذخایر چربی که زیانهای مهلکی دارند تحلیل رفته و کاسته شوند.i

 در روایات اسلامی حتی به فواید جسمی روزه نیز تصریح شده تا برخی از سست عنصران، اگر نه با ایمان کامل لااقل با توجه به فواید بهداشتی روزه این فریضه ثمر بخش را بجای آورند و از سودمندیهای گوناگون آن در حد خود بهره ور شوند. پیامبر گرامی اسلام در همین رابطه فرموده اند: «صوموا تصحوا» روزه بگیرید تا سالم بمانید. و نیز در روایات بسیاری پیشوایان گرامی اسلام فرموده اند: « معده آدمی خانه بیماریهای اوست و پرهیز از غذا درمان آن است»

 بدیهی است آنگاه فواید بهداشتی روزه بهتر به دست میآید که روزه دار امساک روز را با زیاده روی در شب تلافی نکند، که پر خوری خود موجب زیانهای چشم گیری برای دستگاه گوارش است. با پیشرفت دانش پزشکی، برخی از پزشکان و متخصصان دریافته اند که امساک از خوردن و آشامیدن، عالی ترین روش درمانی است، یکی از پزشکان میگوید: « طرح درمان به وسیله روزه بسیار چنان معجزه آساست که بکار بستن آن مسیر، طرحها و برنامه های طب عملی و جراحی را تغییر خواهد داد، زیرا روزه راه تازه ای به روی دانش پزشکی میگشاید؛ و سلاح موثری برای مبارزه با بیماریها به این دانش میبخشد سلاحی که  میتوان آن را از راههای گوناگون مورد استفاده قرار داد تا انسان را در مبارزه با علت بیماریها برای بهبود بیماران به نتیجه مطلوب و آشکار رسانند. »

با روزه و امساک میتوان بیماریها را بهبود بخشید و معالجه کرد البته در صورتی که با اعتدال و میانه روی مقرون باشد و در هنگام سحر و افطار در خوردن و آشامیدن افراط نشود.بررسی فواید بهداشتی و طبی روزه در این مختصر نمیگنجد، آنانکه به توضیح بیشتر علاقمندند میتوانند به کتابهایی که در این زمینه تألیف شده است مراجعه نمایند. باید توجه داشت، بر خلاف تصور کوتاه اندیشان، روزه هیچگونه ضرری برای افراد سالم مکلف ندارد و اگر کسی بیمار باشد و نتواند روزه بگیرد و با این کار بیمار تر شود و یا روزه باعث گردد که بیماریش ادامه یابد کار حرامی مرتکب شده و روزه اش نزد خدا پذیرفته نیست، بیماری که روزه برای او ضرر دارد نباید روزه بگیرد و فقط لازم است در روزهای دیگر قضای آن را بجا آورد و جبران کند.

 افراد سالم باید بدانند که روزه نه تنها زیانی برایشان ندارد بلکه چنان که گفتیم، موجب تندرستی و صحت مزاج است و بگفته برخی شکم پرستان که خود روزه نمیگیرند و دیگران را نیز از روزه باز میدارند و تلقین میکنند که روزه موجب زخم معده میشود، نباید اعتنا کرد، اینگونه دروغها تنها بهانه افراد سست عنصری است که که اسیر شکم خویشند و از عزم و اراده انسانی در آنان خبری نیست. « روزه باعث استراحت معده است و در حال روزه اسید معده بجای غذا به وسیله صفرا خنثی میشود و زخم ایجاد نمیگردد»

اکثریت غریب به اتفاق مسلمانان متدین ماه مبارک رمضان را روزه میدارند و به هیچ وجه شکایتی از این بیماری ندارند و نسبت بیماری زخم معده روزه داران بیشتر از دیگران نیست همانطور که گفتیم فواید جسمی و بهداشتی روزه اگرچه چشمگیر و غیر قابل انکار است ولی مهمترین فواید روزه اثرات بهداشتی آن نیست، متأسفانه برخی در بررسی فواید روزه تنها به همین اثرات بهداشتی آن بسنده کرده اند، درحالیکه فواید برتر روزه به جنبه های معنوی آن مربوط میشود، فواید جسمی روزه با اثرات معنوی آن در سازندگی تربیت و تزکیه انسان قابل مقایسه نیست، اگر چه همان فواید طبی هم گواهی است بر اصالت اسلام عزیز، چرا که این آیین فطری و آسمانی چهارده قرن پیش با ژرف بینی و احاطه ای که جز از خدای متعال نمیتواند بود در محیط جاهلیت عرب دستوراتی برای انسانها وضع کرده است که دانش پزشکی انسان متمدن عصر ما با پیشرفت خود روز به روز بر گوشه هایی از حکمت آن پی میبرد.

برگرفته شده از سیت صدا وسیما

 

مناسبتهی ماه رمضان
روز اول ماه مسجد النبى(ص) دچار آتش سوزى شد

روز اول ماه رمضان بنا به نقل «سمهودى مورخ عامه‏» در سال 654 هجرى، مسجد النبى (صلى الله علیه و آله) و حجرات مقدسه آن دچار آتش سوزى شد، و به قدرى شعله‏هاى آتش دامنه دار شد، که سقف و دیوارها را فرا گرفته و فرو ریخت این زمان مصادف با حکومت معتصم عباسى بود، وى دستور داد، بنیان مسجد را دوباره به پاى داشتند. (1)
 
ولایتعهدى امام رضا(ع) در اول ماه رمضان

ایضا از وقایع روز اول ماه رمضان «بنا به نقل شیخ مفید در مسار الشیعه‏» روز بیعت‏به ولایتعهدى حضرت رضا علیه السلام است، و این عمل از طرف مامون عباسى فقط یک نقشه سیاسى براى فرو نشاندن انقلابات داخلى مخصوصا جلوگیرى از خروج و قیام شیعیان ایران (که در اوائل خلافت مامون گرداننده خلافت او بودند) انجام گرفت. و دیگر ترس قیام اولاد على (علیه السلام) از جمله عوامل ولایتعهدى حضرت رضا (علیه السلام) از طرف مؤمون به شمار مى‏آید. (2)
 
غزوه تبوک یا فاضحه در روز سوم ماه رمضان

غزوه تبوک یا فاضحه از جنگهاى حساس بین مسلمانان و رومیان که در سال نهم هجرى بر پا شد و به صلح انجامید نیز در روز سوم ماه مبارک رمضان واقع گشت، و علت ایجاد این جنگ چنین بود که جاسوسان، به دربار امپراطوى روم (هراقلیوس) (هرقل) گزارش دادند، که پیامبر اسلام از دار دنیا رفت، امپراطور شوراى نظمی تشکیل داد، و تممی حاضران موقع را مناسب بسیج لشکر روم علیه حجاز دیدند و به سرپرستى مردى به نام یوحنا، یا (باغباد)، به سوى حجاز رهسپار، و در تبوک (محلى میان حجاز و شام) با سپاه اسلام تلاقى کردند، و سپاه اسلام در تبوک کناره چشمه آبى تمرکز یافتند، و اینکه چرا این جنگ را فاضحه مى‏نامند بدان علت است که منافقان از حضور در جنگ تخلف ورزیدند، و رسوا شدند، و این جنگ را «ذوالعسره‏» نامند زیرا که مسلمانان از نظر آذوقه و مرکب و مهمات بسیار در عسرت و سختى بسر بردند. (3)
 
وفات حضرت ابوطالب(ع) در روز هفتم

روز هفتم ماه رمضان بنا به نقل شیخ مفید قدس سره سال دهم بعثت‏حضرت ابوطالب عم و یار با وفاى پیامبر (صلى الله علیه و آله) وفات یافت.

همان مرد بزرگوارى که در تمام نشیب و فرازهاى دوران رسالت و قبل از رسالت‏برادر زاده عزیزش را یارى کرد و شر قریش را از او بازداشت و قلب نازنین پیامبر (صلى الله علیه و آله) را در تبلیغات و رسالت الهى خوشحال و مسرور نمود، و با کلماتى نظیر: «اذهب یابن اخى فقل ما احببت فوالله لا اسلمک لشى‏ء ابدا» اى پسر برادرم برو و هر چه دوست مى‏دارى بگو (با مشرکین و قریش) به خدا سوگند تو را در هیچ پیش آمدى وا نمی ‏گذارم، (نوازش می ‏نمود) و از او پشتیبانى می ‏کرد.
کفه ایمان ابوطالب از کفه ایمان همه خلق سنگین تر است

آرى به این بزرگوار تهمت‏بى ایمانى مى‏زنند، حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: اگر ایمان ابى طالب را در یک کفه ترازو بگذارند و ایمان این خلق را در کفه دیگر، ایمان او سنگین تر است. (4) آرى ابوطالب چهل و دو سال، در نهایت وفا و صمیمیت و فداکارى به کفالت و حمایت پیامبر (صلى الله علیه و آله) پرداخت، که او مانند پدرى مهربان و همسرش فاطمه بنت اسد همچون مادرى او را خدمت و حفاظت و پرستارى نمودند. و مرگ ابوطالب پیامبر (صلى الله علیه و آله) را به شدت متاثر ساخت، چرا که حضرت یگانه حمی و پناه گاه خود را بعد از خدا از دست داد، که دشمن پس از او بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) جرى و گستاخ گشتند. و مدفن آن حضرت در مکه قبرستان ابوطالب که به نام آنجناب نامیده شده قرار گرفت، «تغمده الله ببحبوحات جنانه‏» (5)
 
وفات حضرت خدیجه دهم ماه رمضان سال دهم بعثت

در ماه مبارک رمضان سال دهم بعثت‏خدیجه بانوى فداکار و همسر بى نهایت مهربان حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) در روز دهم به سن شصت و پنج‏سالگى از دنیا رفت، و پیامبر (صلى الله علیه و آله) او را با دست مبارک خویش در حجون مکه (قبرستان ابوطالب) به خاک سپرد، و حزن در گذشت او پیامبر (صلى الله علیه و اله) را بسیار محزون ساخت که پیامبر (صلى الله علیه و آله) سال در گذشت‏حضرت خدیجه را «عام الحزن‏» سال اندوه نام نهاده، بلى خدیجه همسر بى‏همتاى پیامبر (صلى الله علیه و آله) بانوئى که از ثروت او اسلام رونق یافت و پشت پیامبر (صلى الله علیه و آله) راست‏شد، باید سال در گذشتش را «عام الحزن‏» نام نهاد و مصیب پیامبر (صلى الله علیه و اله) شدت گرفت، زیرا که پیامبر (صلى الله علیه و اله) مادر شایسته دخترش زهراى مرضیه را از دست داده و یارى همچون خدیجه را هرگز به دست نخواهد آورد. (6)
به خدا سوگند بهتر از خدیجه را خدا به من عوض نداده

عایشه گفت پیامبر (صلى الله علیه و آله) از خانه بیرون نمى‏رفت مگر آنکه خدیجه سلام الله علیها را یاد مى‏کرد، و بر او به خوبى و نیکى مدح و ثنا مى‏نمود، روزى از روزها غیرت مرا فرا گرفت، گفتم: او پیره زنى بیش نبود، و خدا بهتر از او به شما عوض داده است، پیامبر (صلى الله علیه و آله) غضبناک شد، به طورى که موى جلوى سرش از غضب تکان مى‏خورد سپس فرمود: نه به خدا قسم بهتر از او را خدا به من عوض نداده، او به من ایمان آورد هنگمی که مردم کافر بودند، و تصدیق کرد مرا، هنگمی که مردم مرا تکذیب مى‏کردند و در اموال خود با من مواسات کرد، وقتى مردم مرا محروم ساختند، و از او فرزندانى خدا روزى من کرد که از زنان دیگر محروم فرمود، «یعنى خدا فاطمه را از او به من عنایت فرمود» (7)
 
دوازدهم رمضان حدیث مواخاة و عقد برادرى در اسلام

در دوازدهم رمضان، پیامبر (صلى الله علیه و آله) بین اصحاب عقد برادرى خواند، و بین خود و على (علیه السلام) نیز برادرى قرار داد، و با این عقد اخوت، برادرى و مساوات و برابرى را در اسلام بنیان گذاشت اهل جهان را یک عائله و افراد بشر را عضو یک خانواده شمرد، و براى همیشه نژاد پرستى و امتیازات مادى و قبیلگى و رنگ و پوست را از ساحت مقدس اسلام پاک نموده وا اسف از استعمار فرهنگى و سیاسى دنیاى استکبار که مانع از اجراى این اصل در روى زمین است.

«ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون‏» (8) این آئین شما آئین یگانه‏اى است «مشترک همه ادیان من است‏» و من پروردگار شمایم، پس مرا بندگى کنید».

«قل یا ایها الناس انى رسول الله الیکم جمیعا» (9) بگو: اى مردم من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم، ولى این بینات و براهین ساطعات براى یهود و نصارى آن روز همچنین براى صهیونیست و امپریالیست این زمان خوش آیند نبوده و نیست، چون آنان با این مساواتها و برابریها نمى‏توانند تفوق و برترى خود را بر جهان مستضعفین محکم سازند و جلو استحمارشان از خلق، گرفته مى‏شود!!.
 
ولادت امام مجتبى سبط اکبر(ع) در روز پانزدهم

پانزدهم ماه رمضان (بنا به نقل شیخ مفید و شیخ بهائى در توضیح المقاصد) روز ولادت موفور السعادت حضرت سبط اکبر، امام حسن مجتبى (علیه السلام) است، و این در سال سوم هجرت واقع شده است، وقتى مژده ولادت این نور پاک را به پیامبر(صلى الله علیه و آله) دادند، امواج سرور و شادمانى دل مبارک حضرت را فرا گرفت و مشتاقانه و با شتاب به خانه دخترش و محبوبه‏اش سیده زنان عالم رفت، فرمود: «یا اسماء هاتینى ابنى‏»، پسرم را به من بده اسماء نوزاد مبارک را به جد بزرگوارش داد، رسول خدا (صلى الله علیه و آله) در گوش راستش اذان، و در گوش چپش اقامه فرمود: (که نخستین صدائى که گوش نوزاد با او آشنا شد، صداق حق جدش خاتم الانبیاء (صلى الله علیه و آله) بود، صداى توحید، صداى تکبیر، صداى تهلیل، و صداى تصدیق به نبوت پیامبر( صلى الله علیه و آله) جد گرامش. که خداى توفیق این سنت‏سنیه را به امتش و به شیعیان حضرت مجتبى (علیه السلام) در مورد نوزادان عنایت فرماید. پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمود: «یا على هل سمیت الولید المبارک؟» آیا این نوزاد مبارک را نام گذارده‏اى؟ عرض کرد: «ما کنت لا سبقک یا رسول الله؟» بر شما سبقت نمى‏گیرم، هنوز لحظاتى نگذشته بود که بشیر وحى جبرئیل نازل شد، و فرمان خدا را به پیامبر (صلى الله علیه و آله) رسانید، یا رسول الله «سمیه حسنا» او را حسن نام گذار، پیامبر (صلى الله علیه و آله) شخصا براى حسن (علیه السلام) عقیقه کرد، و بسم الله گفت و دعا کرد.
 
وقوع غزوه بدر در 17 یا 19 ماه رمضان

در هفدهم یا نوزدهم ماه مبارک رمضان سال دوم هجرت، غزوه بدر واقع شد، (10) این غزوه، نخستین مقابله سپاه اسلام با کفر، و نبرد اهل توحید با اهل شرک بود، در این غزوه مشرکان از جنبه ساز و برگ و اسلحه و مهمات بر مسلمانان برترى داشتند، و نفرات و افراد آنها تقریبا سه برابر سپاه اسلام بود.



فتح مکه بیستم ماه رمضان

فتح مکه در سال هشتم هجرى و بیستم ماه رمضان‏«انا فتحنا لک فتحا مبینا» (11) براستى ما براى تو پیروزى روشن و آشکارى ایجاد و مقرر نمودیم ، طبق نقل کتابهاى (12) معتبر فتح مکه در بیستم ماه مبارک رمضان سال هشتم هجرت اتفاق افتاد.

تا سال هشتم هجرت با فتوحات پى در پى و پیروزیهائى که نصیب اسلام شد شهر مکه، مرکز شبه جزیره و معبد همگان، و مسجد الحرام، و کعبه معظمه و قبله اسلام و مسلمین،همچنان در تصرف بت پرستان و مشرکان باقیمانده و بت پرستى و فساد و انحطاط اخلاقى و استثمار و استعباد انسانها در آنجا رائج‏بود، و سیصد و صت‏بت‏بر کعبه نصب بود که مورد پرستش بت پرستان و قریش قرار مى‏گرفت، که وقتى مکه را پیامبر (صلى الله علیه و آله) فتح کرد و در کنار خانه خدا پیاده شد، و بى امان به شکستن بتها پرداخت، بزرگ بتها، «هبل‏» بود که پیامبر (صلى الله علیه و آله) با چوبى به آنها اشاره مى‏کرد، یا گوشه کمان در چشم آنها مى‏خلانید، و این آیه را مى‏خواند، «قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا» (13) پیامبر) بگو که حق آمد و باطل نابود شد که هر آینه باطل نابود شدنى است، رسول خدا (صلى الله علیه و آله) از على (علیه السلام) مشتى سنگریزه گرفت و بر آنها زد، و آیه «قل جاء الحق ...» را قرائت نمود همه بتها برو افتادند سپس همه را از مسجد بیرون بردند و شکستند.
پاى على(ع) بر دوش پیامبر (ص) جهت ‏شکستن بتها

براى انداختن چند بت ‏بزرگ از فراز دیوار کعبه، به فرمان پیغمبر (صلى الله علیه و آله) امیر المؤمنین على (علیه السلام) پا بر کتف مبارک پیامبر (صلى الله علیه و آله) گذاشت و بتها را بزیر افکند، و با پیامبر (صلى الله علیه و آله) با این وضع شکوهمند و افتخار آمیز همکارى کرد.

شهادت حضرت امیر المؤمنین(ع) در بیست و یکم ماه رمضان

یکى از حوادث بزرگ ماه رمضان شهادت مولاى متقیان على (علیه السلام) است، او از یاران با وفاى پیامبر (صلى الله علیه و آله) و وصى و وزیر و ابن عم و داماد آن حضرت بوده که پیامبر (صلى الله علیه و آله) در حق پسر عمش فرمود: «ان هذا اخى و وصیى و وزیرى و خلیفتى فیکم فاسمعوا له و اطیعوا»، همانا على (علیه السلام) برادر و وصى و وزیر و خلیفه من است در میان شما از او بشنوید و او را اطاعت کنید. (14)

مطلب جالب و قابل تذکر این است که آن حضرت مساله شهادت خویش را خبر اد، صاحب کشف الغمه از کرامات حضرت على (علیه السلام) نقل مى‏نماید: وقتى حضرت از قتال خوارج نهروان به کوفه برگشت، در ماه مبارک رمضان داخل مسجد شد، پس از دو رکعت نماز به منبر تشریف برد، خطبه بسیار زیبائى قرائت فرمود: «فخطب خطبة حسناء» آنگاه رو به فرزندش حضرت مجتبى (علیه السلام) کرد، فرمود یا ابا محمد چقدر از ماه رمضان رفته؟ عرض کرد سیزده روز یا امیر المؤمنین، سپس از امام حسین (علیه السلام) پرسید یا ابا عبد الله چقدر از این ماه مانده، عرض کرد هفده روز یا امیر المؤمنین، آنگاه امام (علیه السلام) دست مبارک خویش را به محاسن شریف خویش گذاشت که در آن حال سفید بود فرمود: این محاسنم به خونم خضاب خواهد شد، سپس این بیت را در مورد قاتلش فرمود:

ارید حیاته و یرید قتلى خلیلى من عذیرى من مراد (15)

من خواستار حیات و زندگى او هستم و او قصد جانم مى‏کند، کسى که مورد علاقه من بود و او ابن ملجم مرادى است.

«ثم قال: هذا و الله قاتلى‏»، سپس اشاره به او فرمود: این قاتلم مى‏باشد، گفتند یا امیر المؤمنین آیا او را نمى‏کشى، فرمود: او که هنوز با من کارى نکرده است . (16)

عبدالرحمان بن ملجم مرادى لعنة الله علیه وقتى این کلمات را شنید سخت ترسید و خاموش نشست تا آن حضرت از منبر فرود آمد، پس آن ملعون برخاست‏به عجله در برابر آن حضرت بایستاد و عرض کرد یا امیر المؤمنین من حاضرم و در خدمت‏شما هستم، این دست راست و چپ من است که در مقابل شما است، قطع کن دستهایم را و یا من را به قتل برسان، امام فرمود: چگونه تو را بکشم و حال آنکه جرمی از تو بر من واقع نشده است و اگر هم بدانم تو قاتل من هستى تو را نخواهم کشت، لکن بگو آیا از جهودانى زنى حاضنه داشتى؟ و روزى از روزها به تو خطاب کرد: «اى برادر کشنده شتر ثمود؟» عرض کرد چنین بود یا امیر المؤمنین، حضرت دیگر سخن نگفت. (17)

فتح اندلس توسط طارق بن زیاد

در رمضان سنه 92 فتح اندلس به دست مسلمین به رهبرى طارق بن زیاد صورت گرفت و خداوند او را بر «ملک لذریق‏» در کنار نهر (لکة) به پیروزى رسانید. (18)

مسلمانان عرب و بربرهاى شمال آفریقا در سال 92 هجرى تحت فرماندهى سردار نمی طارق بن زیاد که خود از قوم سلحشور بربر و یکى از افسران لایق موسى بن نضیر فرمانرواى آفریقا بود با 12 هزار سپاهى از تنگه میان مراکش، و اسپانیا، (که امروز به نام این سردار نمی جبل الطارق نامیده شده) گذشت، و در اندک زمانى سراسر اسپانیا که شامل کشور پرتقال کنونى هم بود فتح کرد، دکتر گوستاولوبون مى‏نویسد: این فتح با نهایت‏سرعت انجام گرفت، تمام شهرهاى بزرگ دروازه‏ها را به روى این سپاه گشودند، و مانند قرطبه، مالقه، غرناطه، طلیطله، و شهرهایى دیگر بدون مزاحمت فتح شد و به تصرف مسلمین در آمد و در طلیطله که پایتخت مسیحیان بود، بیست و پنج تاج از سلاطین «گت‏» به دست مسلمانان افتاد. (19)

روز قدس روز مقابله مستضعفین علیه مستکبرین آخرین جمعه ماه رمضان

یکى از وقایع تاریخى که بسیار حائز اهمیت است در اوائل پیروزى انقلاب اسلمی ایران که به دست زعیم و رهبر کبیر مسلمین جهان حضرت امام خمینى ره دائر شده، «روز جهانى قدس است‏» که از روز جمعه آخر ماه مبارک رمضان 1399 قمرى (1358 شمسى) شروع و مقرر گشت هر ساله در چنین روزى تمام مسلمین جهان راهپیمایى کنند.

اینک قسمتى از پیام امام خمینى قدس سره به مناسبت روز جهانى قدس از نظر خوانندگان گرمی مى‏گذرد: روز قدس، جهانى است، و روزى نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است، روز مقابله ملتهائى است که در زیر فشار ظلم آمریکا و غیر آمریکا بودند، روزى است که باید مستضعفین مجهز بشوند، در مقابل مستکبرین، و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند، روزى است که بین منافقین و متعهدین امتیاز خواهد شد، متعهدین امروز را روز قدس مى‏دانند و عمل مى‏کنند به آنچه که باید بکنند، و منافقین و آنهائى که با ابرقدرتها در زیر پرده آشنائى دارند، و با اسرائیل دوستى دارند در این روز بى تفاوت نیستند، و یا ملتها را نمى‏گذارند که تظاهرات کنند.

روز قدس، روزى است که باید سرنوشت ملتهاى مستضعف معلوم شود باید ملتهاى مستضعف در مقابل مستکبرین اعلان وجود بکنند، باید همانطور که ایران قیام کرد، و دماغ مستکبرین را به خاک مالید، و خواهد مالید، تمام ملتها قیام کنند، و این جرثومه‏هاى فساد را به زباله‏دانها بریزند.

روز قدس، روزى است که باید همت کنند و همت کنیم که قدس را نجات بدهیم، روز قدس روزى است، که باید به این روشنفکرانى، که در زیر پرده با آمریکا و عمال آمریکا روابط دارند هشدار داد، هشدار به اینکه اگر از فضولى دست‏بر ندارند سرکوب خواهند شد.

روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است، و روز حکومت اسلمی است. (20)

سخنرانى امام خمینى ره در روز قدس با محتواى و ابعاد وسیعى که دارد، اهم نکاتش بر تجمع و اتحاد مسلمین براى سرکوبى دشمنان اسلام تکیه شده، و اگر مسلمانان نیرومند جهان ید واحده شوند و اختلاف عقیده و اختلاف مذهب را کنار بگذارند، و براى دفاع از حریم اسلام، و قرآن، و کعبه، که مشترک بین همه اقشار مسلمین عالم است‏بکوشند، هرگز اجازه تجاوز کفار و منافقین را به حریم اسلام و مقدسات آن نخواهند داد، تا جائى که چند میلیون صهیونیست قبله اول مسلمین (بیت المقدس) را اشغال نموده، و در بین مسلمین تفرقه و جدائى بیندازند، و اینها هستند که شیعه را از سنى، و سنى را از شیعه جدا مى‏نمایند، وحدت مسلمین را به هم مى‏زنند، تا کمر مسلمین را بشکنند، و از تفرقه آنان بهره‏هاى خود را ببرند.

 

پی ‏نوشت‏ها:

1- الوقایع و الحوادث، ص 13

2- از همین کتاب و کتاب رمضان در تاریخ ص 11.

3- الوقایع و الحوادث ص 19 جهت اطلاع بیشتر از غائله جنگ تبوک به آدرس نامبرده مراجعه فرمائید.

4- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، نقل از رمضان در تاریخ، ص 48.

5- رمضان در تاریخ نوشته آیت الله صافى، ص 57.

6- اسد الغابه، مسار الشیعه، مفید - نقل از رمضان در تاریخ.

7- اسد الغابه مسار الشیعه مفید - نقل از رمضان در تاریخ.

8- سوره انبیاء آیه 92

9- سوره اعراف، آیه 157.

10-توضیح المقاصد، ص 16 - مسار الشیعه، ص 29 - نقل از رمضان در تاریخ.

11-سوره فتح، آیه 1.

12- مسار الشیعه، ص 30 و توضیح المقاصد، ص 7.

13-سوره اسرى، آیه 18.

14- رمضان در تاریخ، ص 254.

15 و 16- کشف الغمه، ص 414.

17- وقایع الایام خیابانى تبریزى، ص 555- سپس این شعر را انشاء کرد، و خطاب به نفس خویش و چنین فرمود:

اشدد حیازیمک للموت فان الموت لا قیکا و لا تجزع عن الموت اذا حل بنادیکا

اى على: کمر همتت را براى مرگ محکم ببند، زیرا بالاخره مرگ به ملاقات تو خواهد آمد، و اظهار عجز مکن از مرگ، آن هنگام که به سراغ تو آمد و تو را در بر گرفت.

18- ارکان الاسلام، ص 18.

19- تاریخ فتوحات اسلمی در اروپا، پیشگفتار.

20- سخنرانى امام خمینى قدس سره در روز جهانى قدس، سنه 1358 تفصیل این سخنرانى در کتاب رهنمودهاى امام، ص 96 موجود است.

روزه، درمان بیماریهاى روح و جسم ص 176


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/5/1:: 12:25 عصر     |     () نظر

ویژه نامه روز دوم ضیافت الهی

زلال وحی ، ویژگیهای قرآن کریم
با استفاده از آیات نورانی قرآن کریم، می‌توان برخی از خصوصیات این کتابِ مقدس را این گونه بیان نمود:


هدایت به استوارترین راه


در آیه‌ی 9 سوره‌ی اسراء خداوندمتعال، قرآن کریم را به استوارترین راه معرفی کرده و می‌فرماید:
«إنَّ هذَا القُرآنَ یَهدی لِلَّتِی هِیَ أقْوَمُ؛ قطعاً این قرآن به «آیینی» که خود پایدارتر است، راه می‌نماید».

شفا و رحمت برای مؤمنان


خداوند متعال این حقیقت تابناک را در آیه‌ی 82، سوره‌ی اسراء، این‌گونه بیان می‌فرماید:
«وَنُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ مَا هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤمِنیِنَ؛ و ما آنچه را برای مؤمنین مایه‌ی شفا و رحمت است، از قرآن نازل کریم».

اندرز به پرهیزگاران


قرآن کریم مسلماً اندرزی برای پرهیزگاران است، برای کسانی که آماده‌اند خود را از گناه پاک کنند و راه حق را بپویند؛ برای کسانی که جستجوگرند و طالب حقیقتند. کسانی که این حد از تقوا را ندارند؛ مسلماً نمی‌توانند از تعلیمات قرآن کریم بهره‌ی لازم را ببرند.
خداوندمتعال این مطلب را در آیه‌ی48، سوره‌ی حاقّه این گونه بیان فرموده است:
«وَ إِنَّهُ لَتَذکِرَةٌ لِّلْمُتَّقینَ؛ و در حقیقت قرآن تذکری برای پرهیزگاران است».
علاوه بر آیات نورانی قرآن کریم، این حقیقت روشن در ?سلام‌الله‌علیه? نیز بیان شده است. حضرت علی?سلام‌الله‌علیهم?کلام ائمه‌ی اطهار می‌فرمایند:
«خداوند سبحان، هیچ کس را به چیزی مانند این قرآن اندرز نداده است؛ زیرا قرآن ریسمان محکم خدا و دستاویز مطمئن است. این قرآن بهار دل‌هاست و چشم‌های دانش. برای صیقل دادن دل، چیزی جز قرآن وجود ندارد».1
حضرت نیز می‌فرمایند:?صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم?رسول‌اکرم
«هرگاه کارها همچون پاره‌های شبِ‌تار بر شما مشتبه و مبهم گشت، به قرآن روی آوردید که آن شفیعی است که شفاعتش پذیرفته و شاکی است که شکایتش مقبول می‌شود. هر که قرآن را فرا پیش خود قرار دهد، او را به سوی بهشت کشاند، و هر که پشت سر خود قرارش دهد، او را به دوزخ کشاند. قرآن راهنما به سوی بهترین راه است. جدا کننده‌ی حق و باطل است».2

پی نوشت ها:

1. نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 176.
2. میزان‌الحکمه، ح16408.

کلام نور

فواید روزه


پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : المعدة بیت کل داء ، والحمئة رأس کل دواء
معده مرکز و خانه هر دردى است و اجتناب از غذاهای نامناسب و زیاد خوردن اساس و رأس هر داروى شفا بخش است.
و نیز ایشان در جایى دیگر مى فرمایند : صوموا تصحوا ، و سافروا تستغنوا،
روزه بگیرید تا صحت و سلامتى خویش را تضمین کنید و سفر نمایید تا مالدار شوید ،(ا)
حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در روایت دیگرى مى فرمایند : لکل شیء زکاة و زکاة الابدان الصیام
برای هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است(2)
حضرت على (علیه السلام) دراین باره می فرمایند: و مجاهدة الصیام فى الایام المفروضات ، تسکینا لاطرافهم و تخشیعا لابصارهم ، و تذلیلا لنفوسهم و تخفیفا لقلوبهم ، و اذهابا للخیلاء عنهم و لما فى ذلک من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحوق البطون بالمتون من الصیام تذللا. (3)
با روزه گرفتن هاى دشوار ، در روزهایى که واجب است ، اندامهایشان با این کار آرام مى گیرد و دیده هایشان خاشع و جانهایشان خوار مى گردد و دلهایشان سبک مى شود و خودبینى از ایشان به وسیله این عبادتها زدوده مى گردد. و با گزاردن چهره هاى شاداب با تواضع بر خاک و با نهادن مواضع سجده بر زمین خود را در مقابل خدا خرد مى نمایند و اینکه با روزه دارى شکمها به پشت مى رسند.
حضرت (على (علیه السلام) در جای دیگرى مى فرمایند: والصیام ابتلاء لاخلاص الخلق .(4)
روزه براى آزمایش نمودن اخلاص مردم است یکى از دلایل وجوب روزه براى مردم ، آزمایش اخلاص مردم است . چرا که روزه در ایجاد اخلاص عمل بسیار مؤثر است.
حضرت علی(علیه السلام) در قسمتى دیگر از نهج البلاغه مى فرمایند : صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب.(5 ) در این بحث امام یکی از دلایل وجوب روزه ماه رمضان را ، سپر و مانع در مقابل عقاب الهى دانسته اند. یعنى روزه موجب غفران و آمرزش گناهان است.
وقتى از حضرت امام رضا (علیه السلام) درباره فلسفه روزه مى پرسند ، ایشان مى فرمایند :
همانا مردم مأمور به روزه گرفتن شدند تا درد و ناگواریهاى گرسنگى و تشنگى را دریابند و آنگاه استدلال کنند بر سختیهاى گرسنگى و تشنگى و فقر آخرت که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه شعبانیه فرمودند : واذکروا بجوعکم و عطشکم جوع یوم القیمة و عطشة؛ به وسیله گرسنگی و تشنگى از روزه داریتان ، گرسنگیها و تشنگیهاى روز قیامت را به یاد آورید ، که این یادآوری انسان را به فکر تدارک براى قیامت مى اندازد تا جد و جهد بیشترى در کسب رضاى خدا بنماید . (6)
امام رضا (علیه السلام) در جایى دیگر درباره فلسفه روزه این چنین مى فرمایند : علت روزه براى درک درد گرسنگى و تشنگى است تا بنده ، ذلیل ، متضرع و صابر باشد . (7)

پی نوشت ها:

پی نوشت ها :
1ـ ارکان اسلام ، ص 108
2- کافى ، ج 4 ، ص 62
3 ـ نهج البلاغه ، خطبه 192
4- نهج البلاغه ، حکمت 252
5- نهج البلاغه ، خطبه 110
6- وسایل الشیعه ، ص 4
7- علل الشرایع ، شیخ صدوق ، بخش روزه

حکمت های شگرف


حکمت 13 نهج البلاغه : روش استفاده از نعمت ها (اخلاقى ، معنوى)
قَالَ الامام علیٌ[علیه السلام] إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ .
امام علی(علیه السلام) فرمودند : چون نشانه هاى نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسى نعمت ها را از خود دور نسازید.
حکمت14 : روش برخورد با خویشاوندان (اخلاقى ، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ ضَیَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِیحَ لَهُ الْأَبْعَدُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : کسى را که نزدیکانش واگذارند ، بیگانه او را پذیرا مى گردد.
حکمت15 : روش برخورد با فریب خوردگان (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَا کُلُّ مَفْتُونٍ یُعَاتَبُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : هر فریب خورده اى را نمى شود سرزنش کرد.(1)
حکمت16: شناخت جایگاه جبر و اختیار (اعتقادى ، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِیرِ حَتَّى یَکُونَ الْحَتْفُ فِى التَّدْبِیرِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : کارها چنان در سیطره تقدیر است که چاره اندیشى به مرگ مى انجامد.(2)
حکمت 17 : ضرورت رنگ کردن موها (بهداشتى ، تجمل و زیبایى)
وَ سُئِلَ [علیه السلام] عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ ص غَیِّرُوا الشَّیْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ فَقَالَ ع إِنَّمَا قَالَ ص ذَلِکَ وَ الدِّینُ قُلٌّ فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَارَ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : (از امام پرسیدند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : موها را رنگ کنید و خود را شبیه یهود نسازید یعنى چه ؟ فرمود) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این سخن را در روزگارى فرمود که پیروان اسلام اندک بودند، اما امروز که اسلام گسترش یافته ، و نظام اسلامى استوار شده ، هر کس آن چه را دوست دارد انجام دهد.
حکمت18 : ره آورد شوم فرار از جنگ (سیاسى ، اخلاقى ، نظامى)
وَ قَالَ [علیه السلام] فِى الَّذِینَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ یَنْصُرُوا الْبَاطِلَ .
و درود خدا برایشان، فرمودند:(درباره آنان که از جنگ کناره گرفتند) حق را خوارکرده ، باطل را نیزیارى نکردند. (3)
حکمت19 : ره آورد شوم هوا پرستى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ جَرَى فِى عِنَان أَمَلِهِ عَثَرَ بِأَجَلِهِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : آن کس که در پى آرزوى خویش تازد ، مرگ او را از پاى در آورد.
حکمت 20 : روش برخورد با جوانمردان (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَقِیلُوا ذَوِى الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ فَمَا یَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ یَدُ اللَّهِ بِیَدِهِ یَرْفَعُهُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از لغزش جوانمردان در گذیرید، زیرا جوانمردى نمى لغزد جز آن که دست خدا او را بلند مرتبه مى سازد.
حکمت 21: ارزش ها و ضد ارزش ها (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] قُرِنَتِ الْهَیْبَةُ بِالْخَیْبَةِ وَ الْحَیَاءُ بِالْحِرْمَانِ وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند: ترس با نا امیدى ، و شرم با محرومیت همراه است ، و فرصت ها چون ابرها مى گذرند ، پس فرصت هاى نیک را غنیمت شمارید.
حکمت 22: روش گرفتن حق (اخلاقى ، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَنَا حَقٌّ فَإِنْ أُعْطِینَاهُ وَ إِلَّا رَکِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ وَ إِنْ طَالَ السُّرَى .
قال الرضى و هذا من لطیف الکلام و فصیحه و معناه أنا إن لم نعط حقنا کنا أذلاء و ذلک أن الردیف یرکب عجز البعیر کالعبد و الأسیر و من یجرى مجراهما.
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : ما را حقّى است اگر به ما داده شود ، و گرنه بر پشت شتران سوار شویم و براى گرفتن آن برانیم هر چند شب رُوى به طول انجامد.(4)
حکمت 23: ضرورت عمل گرایى (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند: کسى که کردارش او را به جایى نرساند ، افتخارات خاندانش او را به جایى نخواهد رسانید.
حکمت 24: روش یارى کردن مردم (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از کفّاره گناهان بزرگ ، به فریاد مردم رسیدن ، و آرام کردن مصیبت دیدگان است.
1. به هنگام حرکت امام [علیه السلام] جهت سرکوب شورشیان بصره، سعد و قّاص و محمد بن مسلمه ، و اسامه بن زید و عبدالله بن عمر آمادة حرکت نشدند. امام پرسید چرا آمادة جهاد نمى شوید ؟ گفتند : از اینکه مسلمانى را بکشیم ناراحتیم ، امام فرمود: بر بیعت من وفا دارید؟ گفتند: آری، امام فرمود به خانه هاى تان بروید. آن گاه حکمت 15 را زمزمه کرد.ند
2. نقد مکتب ولونتاریسم Voluntarism) مکتب اصالت اراده و اختیار) که هرگونه جبرى را نفى مى کند، زیرا در اسلام انسان با کمک خدا عمل مى کند.
3. حارث ابن حوط هم مخالف جنگ جُمُل بود و به امام گفت من هم مانند سعد وقّاص و عبدالله عمر شرکت نمى کنم.
4. این کلمات را امام [علیه السلام] در روز شورا مطرح فرمود، که مردم داشتند با عثمان بیعت مى کردند.
منبع: نهج البلاغه

عزیز آل یاسین

ماه مبارک رمضان و امام زمان (علیه السلام)


حضرت آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی (رحمت الله علیه ) در کتاب مکیال المکارم آورده است که :
دعا کردن برای امام زمان ( عجّل الله تعالی فرجه الشریف ) در تمام ماه مبارک رمضان و به خصوص در شب های آن ماه شریف ، سفارش شده ، زیرا که این ماه بهار دعا کردن است و دعا برای آن حضرت هم ، بهترین دعاها می باشد .
از این رو از آن حضرت امر و اهتمام به دعای « افتتاح » در شب های این ماه رسیده است ، بنابراین از خواندن این دعای شریف غافل مشو که جداً دعایی است نفیس که جامع مطالب دنیا وآخرت می باشد .
همچنین در جایی دیگر نقل می کنند که :
حماد بن عثمان می گوید : شب بیست ویکم ماه مبارک بر حضرت امام صادق (علیه السلام) وارد شدم ، ایشان بعد از شب زنده داری واحیای شب قدر و هم چنین بعد از فراغت از نماز صبح این دعا را در حالت سجده تلاوت کردند :
(.... وَ أَن تأذَنَ یَفرَجُ مَن بِفَرَجِهِ فَرَجُ أؤلِیائِکَ وَ أَصفِیائکَ مِن خَلقِکَ وَ بِهِ تُبیدُ الظّالمینَ وتُهلِکُهُم عَجِّل ذلِکَ یا رَبَّ العالَمین؛و فرج کسی را که به فرج او فرج دوستان و برگزیدگان از خلقت گشایش یابند را اجازه فرمایی ، وبه دست او ستمگران را نابود و هلاک گردانی ، زودتر آن را برسان ای پروردگار عالمیان .
منبع: مکیال المکارم ، آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی (رحمت الله علیه ) ، ج1 ، ص 78

مواعظ جاوید

‌ امام‌ خمینی‌ (رحمت الله علیه‌) :


ماه‌ مبارک‌ رمضان ماه‌ عبادت‌ است‌.
ماه‌ مبارک‌ رمضان‌، ماه‌ اجتماع‌ است‌، ماه‌ وحدت‌ است‌، ماه‌ خداست‌.
شما در این‌ ماه‌ شریف‌ به‌ ضیافت‌ حق‌ تعالی‌ دعوت‌ شده‌اید (دعیتم‌ فیه‌ الی‌ ضیافة‌ الله) خود را برای‌ مهمانی‌ با شکوه‌ حضرت‌ حق‌ آماده‌ سازید.
در این‌ ماه‌ شریف‌ که‌ به‌ مهمانسرای‌ الهی‌ دعوت‌ شده‌اید اگر به‌ حق‌ تعالی‌ معرفت‌ پیدا نکردید یا معرفت‌ شما زیادتر نشده‌، بدانید در ضیافت‌ الله درست‌ وارد نشده‌اید و حق‌ ضیافت‌ را بجا نیاورده‌اید.
منبع: کلمات قصار امام خمینی رحمت الله علیه

در محضر ولایت


...حدیث صحیح معتبر از پیامبر اکرم (صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم) این است: «الصّوم جنّة من النّار»؛ روزه، سپر آتش است. از طرق اهل سنت هم همین مضمون با الفاظ مختلف نقل شده است؛ از جمله این لفظ: «الصّیام جنّة العبد المؤمن یوم القیامة کما یقى احدکم سلاحه فى الدّنیا»؛ همچنان‌که شما در دنیا با سلاح و وسیله‌ى دفاعىِ خودتان از خود دفاع مى‌کنید، در آخرت هم به‌وسیله‌ى روزه از خودتان در مقابل تعرض آتش دوزخ دفاع مى‌کنید.
خصوصیت روزه چیست که تعبیر «جنّة من النّار» درباره‌ى آن بیان شده است؟ خصوصیت روزه عبارت است از کفّ نفس. روزه، مظهر کفّ نفس است؛ «و نهى النّفس عن الهوى». مظهر صبر در مقابل گناه و غلبه‌ى مشتهیات، روزه است. لذا در روایات، ذیل آیه‌ى شریفه‌ى «واستعینوا بالصّبر و الصّلاة» صبر را به روزه تعبیر کرده‌اند. روزه، مظهر گذشت از خواسته‌هاست. اگرچه زمانِ روزه محدود است - چند ساعت در روز، آن هم چند روز در سال - لیکن به صورت نمادین، یک حرکت اساسى براى انسان است. چرا؟ چون هواهاى نفسانى و هوسها و مشتهیات و خواستهاى نفس، همان مسیرى است که انسان را به گناه مى‌رساند. این‌طور نیست که مشتهیات نفسانى با گناه ملازم و از یکدیگر اجتناب‌ناپذیر باشند؛ نه، بعضى از مشتهیات نفسانى هم حلال است. اما این‌که انسان دهنه‌ى نفس را بردارد، نفس خود را بى‌مهار و بى‌دهنه رها کند و اسیر مشتهیات آن شود، همان چیزى است که امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) در نهج‌البلاغه فرمودند: «حمل علیها اهلها»؛ او را روى اسب سرکشى انداخته‌اند که دهنه‌ى آن دست این شخص نیست و اسب سرکش هم او را مى‌برد به پرتگاه پرتاب مى‌کند. هواى نفسانى انسان را به سمت گناهان مى‌کِشد.
گناهان، صورت مُلکى عذاب الهى هستند؛ صورت دنیایىِ عذاب الهى هم همین گناهانند. این‌که در آیه‌ى شریفه مى‌فرماید: «انّ الّذین یأکلون اموال الیتامى ظلما انّما یأکلون فى بطونهم نارا» معنایش همین است؛ یعنى شما وقتى کسى را که مال یتیم مى‌خورد، نگاه مى‌کنید، ظاهر قضیه این است که مالى را بلعید و حرامى به کیسه‌ى خود زد؛ اما باطن قضیه این است که او دارد در درونِ خودش آتش تعبیه مى‌کند؛ این همان آتش جهنم است. کسى که لذت حرامى را در این‌جا آزمایش مى‌کند، این لذت، صورت ظاهر قضیه است؛ باطن قضیه در آن حیات واقعى آشکار مى‌شود؛ آن جایى که پرده‌هاى اوهام از جلوى چشم انسان فرو مى‌افتد و حقایق در مقابل او آشکار مى‌شود؛ «هنالک تبلو کل نفس ما اسلفت». آن روز همین لذتِ این‌جایى و دنیایى عبارت است از یک عذاب و شکنجه‌ى دوزخى. آن روز، روزى است که واقعیات و حقایق، خود را آشکار مى‌کنند - «هنالک تبلو کل نفس ما اسلفت» - و آنچه را که انسان انجام داده است، حقایق و بطون و ملکات آن در آن‌جا آشکار مى‌شود. روح ما، ملکات ما و حقایق وجودى ما هم در آن‌جا خودش را نشان مى‌دهد. مولوى مى‌گوید:
اى دریده پوستین یوسفان
گرگ برخیزى از این خواب گران
پنجه‌ى درنده اى که یوسف‌ها را در این‌جا مى‌درد و انسانهاى مظلوم را زیر پا له مى‌کند، باطنش گرگ است؛ انسان نیست. این باطن در آن‌جا خودش را نشان مى‌دهد و ظاهر مى‌شود. ما نباید قیامت را فراموش کنیم؛ قیامت واقعه‌ى عظیمى است. ما باید همیشه یاد قیامت را در ذهن خود داشته باشیم و از قیامت بترسیم.
منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسؤولان نظام 06/08/1383

شمیم هدایت

تزکیه نفس


لحن آیات قرآن این گونه است که گاهی تزکیه را نسبت به انسان، گاهی نسبت به خدا و گاهی نسبت به انبیاء می دهد اگر مزکی ما هستیم، پس باید تلاش کنیم و اگر مزکی خدا و انبیاء هستند، دیگر نیازی به تلاش ما نیست. حال این وظیفه به عهده ی کیست؟
حرکت تزکیه به عهده ی ماست و ایجاد حصول و نتیجه با خداست. اگر ما حرکت نکنیم، خداوند و انبیاء هیچ وقت ما را تزکیه نمی کنند (از ماحرکت از خدابرکت) وقتی ما حرکت کردیم، خداوند متعال به حرکت ما نتیجه می دهد. مثلا کسی به امر واجبی (مانند نماز) اهمیت نمی دهد، اگر قصد کرد به آن واجب اهمیت دهد و نماز را از اول وقت بخواند، خداوند متعال در این کار به او توفیق می دهد حال بگوییم خداوند متعال توفیق می دهد یا انبیاء (علیهم السلام)؟ توفیق را هم خدا می دهد و هم انبیاء و اگر انبیاء به ما توفیق بدهند، در واقع خداوند متعال توفیق داده ؛ زیرا انبیاء واسطه ی خداوند هستند. مثلا: اگر شخصی مریض شد، او را نزد متخصص می بریم.
مردم در این گونه موارد سه دسته اند:
1- عده یی خدا را قبول ندارند و خود و دکتر را مستقل در شفای مریض می دانند.
2- عده یی حرکت نمی کنند و می گویند خداوند مریضی را داده و خود او نیز شفا می دهد.
3- عده ی آخر که کار درست را اینها انجام می دهند، حرکت می کنند اما نتیجه را از خداوند متعال
می خواهند و در حال حرکت می گویند «توکلت علی الله» که ان شاءالله ما نیز از این گونه افراد هستیم.
منبع: برگزیده بیانات حضرت آیت الله سید ابوالحسن مهدوی «دامت برکاته» در تاریخ 16/4/83.

نکته های ناب

سرگرمی های سالم


جوان و نوجوان برای رشد و کمال روحی و جسمی هم به فعالیت های بدنی نیاز دارند و هم به طراوت و شادابی روح. باید تفریحات سالم را به گونه ای برای جوانان فراهم کرد که هم وقت آنها را پر کند، و هم بیکار و سرگردان نمانند، و هم در رشد جسمی و روانی آنان تأثیر داشته باشد.
یکی از لذت های حلال و تفریحات نشاط آور، شنا کردن است و در روایات اسلامی فراوان به یادگیری شنا و آموختن فن شنا گری به فرزندان سفارش شده است.
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «علموا اولادکم السباحة و الرمایة؛ به فرزندان خود (کودکان و نوجوانان) شنا گری و تیراندازی بیاموزید.»(1)
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شنا کردن علاقه داشتند، با این که می توانستند روزهای جمعه در منزل غسل کنند، اما به کنار رودخانه می رفتند و در رودخانه غسل جمعه و شنا می کردند.
اشعث بن عبد می گوید: یک روز جمعه حضرت علی (علیه السلام) را دیدم در رودخانه ی فرات، شنا می کردند و غسل جمعه انجام می دادند و در آن روز با پیراهنی نو، نماز جمعه خواندند.

پی نوشت ها:

پی نوشت:
1- فروع کافی، ج 6، ص 47.


منبع: منهاج البرائه، ج2، ص 208.

دل نوشته

سلام، ماه خدا!


سودابه مهیّجی
بر بام‏های این همه فراوان، هلال نو رسیده، سوسو می‏زند و صدای آسمان، در دل‏ها فراگیر می‏شود: ای اهل زمین! ماه خدا فرا رسید.
همه برمی‏خیزند و پیراهن‏ها را از سکوت یک ساله می‏تکانند. سجاده‏ها را از سر می‏گیرند... قرآن‏ها، از نو متولد می‏شوند. سفره‏ها رنگ دیگر می‏گیرند؛ رنگ بزم خداوندی؛ رنگ تبرک بی‏دریغ، رنگ مائده‏های آسمانی.
دل‏های وضو گرفته، نفس‏زنان، به درگاه رحمت می‏آیند:
«سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
به طلبکاری این مهر گیاه آمده‏ایم»
خداوندا! تمام معبرها را در انتظار رسیدن رمضانِ تو، آب و جارو کرده‏ایم. شاهد باش که با آغوش شوق، در به رویش می‏گشاییم؛ پس سفره‏های دست‏هایمان را خالی نگذار

رخصت بندگی


محبوبه زارع
دری را گشوده‏اند به وسعت دامنه اجابت! سفره‏ای را گسترده‏اند به بی‏کرانگی یک دعوت عاشقانه. سلامی را منتظر نشسته‏اند به نیازمندی یک بنده؛ یک عبد ضعیف؛ یک عاشقِ مسکین؛ یک من و یک توِ محتاج! رخصت داده‏اند به نجیبانه‏ترین نگاه معصومی که پناهی جز این آستان غنی نیافته است!

ماه بلوغ معرفت


رمضان، صفحه لاهوتی ملاقات است؛ صفحه‏ای که در دفتر زندگی بندگان، سالی، یک ماه گشوده می‏ماند. صفحه‏ای که در متن آن، عطش بندگی حاکمیت دارد و اوج پادشاهی را ساجدانه‏ترین استغاثه می‏داند. رمضان، ماه بلوغ انسان در پیکره معرفت است و معرفت، همان کلید مقدسی است که ورود به حریم رمضان را اذن می‏دهد.

لبیک به دعوت محبوب


رزیتا نعمتی
بارالها! عهدی را که با تو از ازل بسته‏ام، به آتش گناه شکسته‏ام. به گذشته که نگاه می‏کنم، از پروانه جانم، خاکستری بیش به جا نمانده است. اکنون که درهای آسمان، رو به باز شدن است، حلاوت روزه را به اعضا و جوارحم بچشان؛ به چشمم که جز تو را نبیند و گوشم که جز تو را نشنود؛ که بوی زخم کهنه گناه، مرا ناامید از استشمام بوی تو کرده است. در بگشای که در میهمانی تو، هر آنچه هستم، باز آورده‏ام که تو خود دعوتم کرده‏ای، یا غفّار الذّنوب!

درخواست توفیق


بارالها! در این ایّام که قرآن را نازل فرموده‏ای، نوری به قلبمان نازل فرما تا روشنی صبح همیشگی حقیقت را دریابیم و ما را در نماز، همچون کسانی قرار ده که مراتب شایسته آن را دریافته و ارکان و جوانب آن را نگه‏دارندگانند؛ آنان که جویای همسایگان و پویای هفت آسمانند. توفیقی عطا فرما تا به آن کس که از ما بریده، بپیوندیم.
بارالها! ما را به کرامتی که برای دوستانت وعده کرده‏ای، سزاوار گردان؛ که تو هر چه را اراده کنی، به‏جا می‏آوری، یا رب العالمین.

امید و جرئت بندگی


یازده ماه را پشت سر نهاده‏ام تا به تو رسیده‏ام و اکنون جز خار و خاشاک، در کوله‏بار ندارم تا سر از خجلت بردارم و اذن دخول به حریم محبتت طلب کنم.
پشت دروازه‏های چشم تو می‏ایستم تا خریدار اشک ندامتم باشی و جرئت بندگی را دیگر باره به من عطا کنی.
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید
گفت: با این همه از سابقه نومید مشو

یاد ابرار

ارباب معرفت


در سال 1297 هـ.ق در روستای «چرمهین» اصفهان و در خانه‌ی حاج‌علی پناه پسری به دنیا آمد که نامش را «رحیم» برگزیدند. اجداد آقارحیم ارباب «از مشاهیر نجبا و بزرگ‌زادگانِ روستای چرمهین از روستاهای معروف لنجانِ اصفهان و صاحب مال و ثروت بودند و بدین سبب ایشان به لقب ارباب خوانده می‌شوند».
حاج‌آقا رحیم ارباب شوق فراوانی به فراگیری دانش داشتند. خودشان در این‌باره گفته‌اند:
«از اول شب آماده‌ی مطالعه‌ی کتاب‌های علمی می‌شدم و مطالعه طول می‌کشید تا شام حاضر می‌شد و لذّتِ مطالعه‌‌ی کتاب، مهلت به صرف شام نمی‌داد و غذا سرد می‌شد. گاهی مطالعه طول می‌کشید تا صبح می‌شد و بعد از تناول غذای شب و ادای فریضه‌ی صبح، در مجلس درس حاضر می‌شدم و با شوقِ علم‌آموزی، اعتنا به کمبود خواب نداشتم».
علامه شهید مرتضی مطهری)رحمت‌‌الله‌علیه(درباره‌ی استاد گرامی شان می‌فرمایند:
«آقای حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی از علمای طراز اول ما در فقه، اصول، فلسفه و ادبیات عرب و قسمتی از ریاضیات قدیم می‌باشند».
حضرت آیت‌الله ارباب در مسایل جهانی و خارج از کشور نیز اگر صلاح می‌دانستند، اظهار نظر می‌فرمودند؛ در موقع استقلال الجزایر، فتوایی جهت کمک به مسلمانان و ملت الجزایر و به نفع آنان و علیه دولت فرانسه صادر نمودند.
در خصوص ویژگی‌های اخلاقی حاج آقا رحیم ارباب باید گفت که:
ایشان به اساتید خود، احترام فوق‌العاده می‌گذاشتند مردی بودند که جذبه‌ی معنویشان، کوچک و بزرگ را به تکریم و تعظیم وا می‌داشت. همیشه با طمأنینه راه می‌رفتند و چشم به سوی زمین داشتند. به اندک غذایی قانع بودند، اگر هم به مهمانی می‌رفتند، ساده‌ترین غذا را می‌خوردند.
ایشان هر سال در منزل خود مراسم عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) برپا می‌کردند و خود در مقابل درب منزل، شخصاً به شرکت‌کنندگان خوش آمد می‌گفتند و آنها را مورد احترام قرار می‌دادند.
از خصوصیات دیگر ایشان این بود که برای سادات ارزش زیادی قایل بودند و جلوتر از سادات مطلقاً راه نمی‌رفتند.
این آیت معرفت نزدیک به یک قرن زیستند و درباره‌ی راز طولانی بودن عمرشان گفته‌اند:
«من هیچ وقت بد خواه کسی نبودم».
سرانجام در 18 ذی‌الحجه 1396 هـ.ق مصادف با 19 آذرماه 1355 هـ.ش و در روز عید سعید غدیر به دیار باقی عروج نمودند. و پیکر مطهرایشان در تخت‌فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
منبع: گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه‌ی علمیه‌ی قم، ج2، صفحه‌های 347 تا 362

حکایتها و هدایتها

ادای نذر قرآنی


نقل است که شیخ طبرسی(رحمت الله علیه) که قبر شریف ایشان در مشهد مقدس است، سکته کرد، اطرافیان به گمان اینکه ایشان وفات نموده اند، وی را دفن کردند. لکن او در قبر بهوش آمده و راه بیرون آمدن را بر خود مسدود دید. در آن حال نذر کرد که اگر خداوند متعال او را نجات دهد کتابی در تفسیر قرآن بنویسد. اتفاقا یکی از گورکنها به قصد دزدیدن کفن شیخ، قبر ایشان را نبش (باز) کرد. زمانی که خواست کفن را باز کند و ببرد، شیخ دست او را گرفت و گفت: نترس، من نمرده ام. لکن بر شدت ترس و وحشت کفن دزد افزوده شد. شیخ دوباره گفت نترس، من سکته کرده بودم و الان به هوش آمدم. چون قادر به حرکت نبود، از او خواست او را به دوش بگیرد و به منزل ببرد. کفن دزد ایشان را به منزل رسانید. شیخ طبرسی او را لباسی زیبا پوشانید و پول خوبی به او داد. پس از آن کفن دزد توبه کرد و آن کار زشت را «نبش قبر» که در اسلام حرام است ترک نمود. سپس شیخ طوسی به نذر خود وفا نمود و شروع کرد به تألیف مجمع البیان که اکنون یکی از تفاسیر مهم قرآن شیعیان است.
منبع: کتاب فوائد الرضویه ص 351.

معرفی کتاب

کتاب دعاهای قرآن کریم


نویسنده‌ی این کتاب، پس از سیری در قرآن‌کریم، دعاهای آن را که بر زبان پیامبران، صالحان و اولیای خدا جاری شده است، گردآروده و با اندک توضیحی بیان کرده است.به گفته‌ی مؤلف محترم، طرح این کار از حضرت‌آیت‌الله حسن‌زاده‌آملی(دامت برکاته) بوده است که ایشان را به آن، تشویق کرده است.
مؤلف، آیاتی را که با تعابیر و الفاظی چون: «ربّنا؛‌ای‌پروردگارما!» ،« یا رب ؛پروردگارا!» ویا« اللّهم‌ّ؛بارالها!» و تعابیر مشابه آمده، به ترتیب تاریخی بر زبان آورنده‌گان آنها تنظیم کرده است.
نخستین کسانی که دعایشان نقل می‌شود، حضرت‌آدم و حوا هستند که پس از نافرمانی خدا و پشیمانی از آن، او را مخاطب ساخته، می‌گویند: « ربّنا! ظَلَمنَا أنفُسَنَا، پروردگارا! به‌خودمان ستم‌کردیم».
سپس مؤلف، به ترتیب تاریخی، دعاهای حضرت نوح، ابراهیم، لوط، سربازان طالوت، سلیمان، ایّوب، یوسف، یونس، اصحاب کهف، شعیب، موسی، همسر فرعون، زکریا، عیسی را نقل می‌کند. آن‌گاه، فصلی را به دعاهایی اختصاص می‌دهد که خداوند متعال به رسول اکرم)صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم( آموخت. مؤلف، پیش از نقل هر دعای قرآنی، بستر آن را مشخص می‌کند و روشن می‌سازدکه این دعای‌خاص، با چه انگیزه‌ای و در چه فضایی انجام گرفته است.
مؤلف محترم، طی مقدمه‌ای کوتاه، اهمیت قرآن کریم و دعاهای آن را بیان می‌کند و در پایان کتاب دعاهای قرآن کریم را بر اساس موضوع، در پنجاه و یک موضوع، همچون: صبر، توکل، مناجات با حق تعالی، طلب روزی و قبولی دعا آورده است. طی دعاهای‌کتاب، هرجا مؤلف ضروری دیده است، به استناد احادیث معصومان(سلام الله علیهم) و تاریخ اسلام، پاره‌ای نکات را یادآور شده است.خوانندگان محترم این‌کتاب، از این طریق، با ادعیه‌ی قرآنی و زمینه‌ی آنها به خوبی آشنا می‌شوند.
مؤلف: حسین واثقی ناشر: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی‌حوزه علمیه قم، 1377

احکام

مبطلات روزه


مبطلات روزه نه چیز است که عبارتند از :
1- خوردن وآشامیدن : اگر روزه دار عمداً چیزی بخورد یا بیاشامد ، روزه اش باطل می شود .
2- دروغ بستن بر خداوند متعال و پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلم ) : اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره یا به مانند این ها به خداوند متعال و پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلم ) و امامان معصوم ( علیهم السلا م) نسبت دروغ بدهد ، اگرچه فوراً هم بگوید ، دروغ گفتم و یا توبه کند ، روزه اش باطل است .
3- رساندن غبار غلیظ به حلق : رساندن غبار غلیظ به حلق ، روزه را باطل می کند چه غبار چیزی باشد که خوردن آن حلال است مثل آرد ، یا غبار چیزی باشد که خوردن آن حرام است مثل گرد وخاک .
4- فروبردن سر در آب : اگر روزه دار عمداً سر را در آب فرو برد ، اگر چه باقی بدن او از آب بیرون باشد ، بنا بر احتیاط واجب باید قضای آن روزه را بگیرد .
5- اماله کردن : اماله کردن با چیز روان اگرچه از روی ناچاری و برای معالجه باشد ، روزه اش را باطل می کند ، ولی استعمال شیاف هایی که برای معالجه است ، اشکال ندارد .
6- قِی کردن : هرگاه روزه دار عمداً قِی کند ، اگر چه به واسطه ی مرض یا غیر آن باشد ، روزه اش باطل می شود .
7- باقی ماندن بر جنابت وحیض ونفاس تا اذان صبح : اگر عمداً تا اذان صبح غسل نکند ، یا اگر وظیفه اش تیمم است و عمداً تیمم ننماید ، روزه اش باطل است .
8- جماع : جماع روزه را باطل می کند ، اگر چه به اندازه ی ختنه گاه داخل شود ، حتی اگر منی هم بیرون نیاید ، روزه باطل است .
9- استمناء : اگر روزه دار استمناء کند یعنی کاری کند که منی از او خارج گردد ،روزه اش باطل است .
منبع:توضیح المسائل مراجع ، سید محمد حسن بنی هاشمی ، صص 957-

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط محسن یزدانی زازرانی 91/5/1:: 12:23 عصر     |     () نظر

<   <<   21   22   23   24   25      
درباره
صفحه‌های دیگر
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها